نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات البرز منتشر کرد :
فرشاد به او نگاه کرد .نگاه غزل آتش به جانش
می زد و دلش را غرق در اندوه می کرد.غزل بار دیگر
دستهایش را جلوی صورتش گرفت و گریست.فرشاد موهای
بلند و پریشان او را از چهره اش کنار زد و آرام آرام با او صحبت
کرد.از غزل علت ناراحتی اش را پرسید.غزل همچنان که می گریست
تمام اتفاقاتی را که برایش از زمان پا گذاشتن به هواپیما تا آشنا شدن با
محمد و همچنین رفتن با او به ویلا و صحبت های محمد را یک به یک
برای فرشاد تعریف کرد.او همچنین کارت ویزیت محمد را که در
تمام این مدت روی قلبش گذاشته بود به فرشاد نشان داد و به او
گفت که محمد را از جان و دل دوست داشته است.با
وجودی که از عشق او ناامید شده باز هم نمی تواند
او را فراموش کند .
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.