به چیزی دست نزن

به چیزی دست نزن

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
81

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب به چیزی دست نزن

از من گفتن منیژه خانم، توی این دوره و زمانه به هیچ کس نمی شود اعتماد کرد. توی این آپارتمان خانواده زندگی می کند. من هم که میدانی پسرم دیگر بزرگ شده است باید مراقبش باشم. توی این چند ماه همه ی رفت و آمدهایش را زیر نظر داشتم. نه که بخواهم فضولی کنم ها. ولی خوب دیگر باید مواظب بود. خلاصه از شوهر این زن خبری نیست که نیست. فقط گاهی یک پیرمرد می آید و چند ساعتی می ماند و بعد می رود، بعضی وقتها هم همان پیرمرد با یک زن چادری می آید حالا اینکه زنش است یا نه خدا می داند.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی