نفس عمیق

(5)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
231

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب نفس عمیق

انتشارات آموت منتشر کرد: اول بهار بود و جایی بودم که پیش‌تر ندیده بودمش. می‌گفت بهشت است. همه‌جا سبز بود و گندم‌زاری جوان و نابالغ و سبز هم بود. میان‌شان رفتم و دستم را می‌کشیدم به سرشان و تیزی سوزنک‌هاشان قلقلکم می‌داد. لباس نازک گلدار تنم بود که به نسیم تکان می‌خورد. موقع رفتن سرم را بلند کردم دیدم جوانی همسن خودم در یک قدمی‌ام ایستاده. دهانش کمی باز بود و با حیرت داشت نگاهم می‌کرد. بار اول بود او را می‌دیدم، اما انگار سال‌ها بود که می‌شناختمش یک قدم آمدم جلو و دستم را گرفت و گذاشت روی صورتش. صورتش داغ بود. گفتم، جوری گفتم که انگار سال‌هاست می‌شناسمش، پرسیدم: «تب داری؟» گفت: «تب تو را دارم!»باران گرفت روی لباس نازکم. فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی