نظر خود را برای ما ثبت کنید
زلزله ای مهیب در تهران رخ داده است.کسی که از عمق فاجعه آگاه نیست.همه حیرانند.گویی این روز وحشتناک در باور کسی نمی گنجد.هرکس حرفی می زند... -ای آقا!تا سرمون نیاد باور نمی کنیم. -بدبخت شدیم...یا امام زمان خودت رحم کن. -کی می دونه زلزله بود؟شاید موشکی چیزی خورده توی شهر! -دلت خوشه!موشک کجا بود.شهر داغون شده،تو میگی موشک زدن؟ -من که می گم بمب اتمی بود.زلزله اینجور صدایی نداره؟ راوی پزشک است.او هم حیران وسرگردان نمی داند چه کند وبه کجا برود؟مردم به کمک نیاز دارند،اما او سراسیمه بیمارستان را ترک می کند. می روم سمت بزرگراه.زخمی ها را می آورند.همه ی مسیرها پرشده از خون! از ذهنم می گذزد:خوب شد از شر لباسم خلاص شدم وگرنه اولین نفر یقه ام رو می گرفت نمی زاشت جایی بروم. موسم آشفتگی فرا رسیده است.ترس،دلهره،ویرانی و نیاز بر شهر سایه افکنده،ولی اینها عشق را نابود نمی کند.چه بر سر شهر خواهد آمد؟آیا راهی برای رهایی هست ؟
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.