قصه فرماندهان

قصه فرماندهان (16)(مرد ابرپوش)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
45

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه فرماندهان

منصور در سال 1327 ه‍.ش در روستای ولی‌آباد ورامین متولد می‌شود. دوران ابتدایی را در همان روستا و در مدرسه‌ای که پدرش برای تحصیل کودکان ساخته بود، به پایان رساند. پس از اخذ دیپلم وارد دانشکده افسری می‌شود. پس از اتمام دوره به درجه ستوان دومی می‌رسد و پس از مدت کوتاهی برای طی دوره آموزش کنترل رادار به آمریکا اعزام می‌شود. در طول جنگ به عنوان افسری شجاع، کاردان و تیزهوش شناخته می‌شود. طرح‌ها و ابتکارهای خلاقانه‌اش در تجهیز سیستم‌های راداری و پدافندی باعث سرنگونی تعداد زیادی از هواپیمای دشمن شد. به دلیل فعالیت‌های چشمگیر او در اجرای طرح‌های جنگی در سال 1362 به سمت معاون عملیات فرماندهی نیروی هوایی انتخاب می‌شود در سال 1364 با درجه سرهنگی به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب می‌شود. منصور ستاری در طول جنگ با طرح‌ها و نقشه‌های هوشمندانه‌اش، سهم بزرگی در پیروزی رزمندگان اسلام داشت. در دوران پس از جنگ هم کار بازسازی هواپیماها و هلی‌کوپترها را سر و سامان داد. سرهنگ ستاری در دی‌ماه سال 1373 هنگامی که برای پیگیری برنامه‌ها و طرح‌های آیندة نیروی هوایی از اصفهان عازم تهران بوده، بر اثر سقوط هواپیما به شهادت می‌رسد. مرد ابرپوش، روایت زندگی پرافتخار شهید منصور ستاری، فرمانده نامدار دفاع مقدس است که حمید نوایی لواسانی عهده‌دار نوشتن آن بوده است. شهید منصور ستاری به حق یکی از افراد نادر و کمیاب روزگار ما بود. نبوغ، پشتکار، اراده و قدرت تصمیم‌گیری وی در مواقع حساس، تحسین برانگیز بود. او لطافت روحی را با سختکوشی عجین کرده بود. نوآوری و ابتکارهای وی در عرصه‌های مختلف، از سویی قدرت علمی و توانایی اجرایی دانشمندان و متخصصان ایرانی را به رخ جهانیان کشید و از سوی دیگر، صرفه‌جویی‌های ارزی فراوانی را در پی‌ داشت. کتاب «مرد ابرپوش» پر است از نکات جالب، در‌س‌آموز و تکان دهنده. قصه‌های این کتاب از لحظه تولد او شروع می‌شود و تا زمان شهادتش در 18 فصل ادامه می‌یابد. نویسنده تلاش می‌کند در سراسر کتاب بدون آنکه شعار بدهد، نبوغ و نخبگی ستاری را در داستان جاری سازد. به عنوان مثال، شهید ستاری هنگامی که به عنوان افسر کنترل رادار در بندر امام خمینی انجام وظیفه می‌کرد، وقتی دید هواپیمای ایرانی توان سرنگونی همتای بعثی خود را ندارد، تدبیر جالبی برای فریب خلبان عراقی به خرج داد. ایثار و از خودگذشتگی وی حتی نسبت به اتباع خارجی، در هشتمین بخش از کتاب به شکل جالبی متبلور می‌شود.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی