30بوک
کتاب عمومی
ادبیات
داستان کوتاه ایرانی
مرغی که مانند پنگوئن راه می رفت و قهقهه می زد

مرغی که مانند پنگوئن راه می رفت و قهقهه می زد

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
55

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مرغی که مانند پنگوئن راه می رفت و قهقهه می زد

نشر روزگار منتشر کرد: کف و پشت دست هایش اغلب خونابه ی رنگ پریده چسبیده بود که هروقت به او می گفتم:«باز دست هات رنگ خون چسبیده!»همیشه هول زده می شد و رنگ صورتش لیمویی می گشت و با لکنت زبان می گفت:«لکه ی خون نیست،رنگ حناست.»می گفتم:«حنا به رنگ خون؟»لکه های سرخ دست های دوستم دکترمجیدی در ذهنم معما شده بود و من شک نداشتم که او واقعیت را نمی گوید... من درباره ی همه ی جزئیات زندگی شاعر تحقیق کرده بودم و همه چیزش را می دانستم؛اما این وضعیت آخر زندگی شاعر،در ذهنم روشن نبود و حرکات غیر عادی و حرف زدناش با مرغ ها و گل و گیاه و درخت های باغچه ی حیاط اش در نظرم راز ناگشوده بود... رفتم روی صندلی و به حیاط شاعر چشم دوختم.یک مرغ پابلند و کاکل دار توی باغچه ی حیاط ایستاده بود که به شاعر نگاه می کرد و قهقهه ی انفجاری از گلو گاهش بیرون می جهید که هیکل ام را می لرزاند... فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی