کلبه (میرزایی)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
82

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کلبه

نشر روزگار منتشر کرد: نزدیک ویلا که رسیدیم،به زور جلوی خنده شان را گرفتند.با هیجان به هم نگاه می کردند و بی صبرانه منتظر ورود به خانه ی ارباب بودند،من اما فقط به مادر و آن نگاه آخرش فکر می کردم.پدر در زد.راننده ی آن ها آمد و در را باز کرد و ما پشتا سرش وارد ویلا شدیم.ارباب و خانواده اش دورمیزی که زیر درختان حیاط بود نشسته بودند و صبحانه می خوردند.ما گوشه ی حیاط ایستادیم.ارباب بلند شد و به طرف مان آمد.قدبلند و چهار شانه بود و ابروهای گره خورده ای داشت.هرچه او به ما نزدیک تر می شد،پدر بیشتر سرش را پایین می انداخت.به ما که رسید؛نگاه سرد و سنگینی کرد و انگار که خریدار ما باشدپ،عبوس و بی اعتنا براندازمان کرد و گفت:«امیدوارم شما هم مثل مادرتان باشید..» فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی