نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر روزگار منتشر کرد: هنوز آفتاب نزده بود که به نزدیکی دیوار بلند و بد هیبت زندان رسیدیم.در هوای گرگ و میش صبحگاهی در حالی که دندان مان از شدت سرما به هم قفل شده بود به جمع کوچکی از زنان و مردانی پیوستیم که در دله های حلبی آتش افروخته بودند و با چهره ای مات زده و نگران چشم به در بزرگ و آهنی زندان دوخته بودند.آهسته بازوی خاله مارال را فشردم و او را به سمت خود کشیدم.خاله به حدی ترسیده و نگران بود که هر لحظه ممکن بود از هوش برود.گرمای آتشی که در کنار آن ایستاده بودیم در برابر سرمایی که مارا احاطه کرده بود بسیار ناچیز و ناتوان بود.دو روز بود که به همراه آبوش و خاله مارال برای گرفتن خبری از پدر و ایبیژ به پشت در بسته ی زندان می آمدیم.عمو ابرهیم با اصرار سعی داشت تا ما را از آمدن باز دارد اما نه من کوتاه آمدم و نه خاله مارال...به شعله های آتش خیره بودم و در افکارم پرسه می زدم که با شنیدن صدای آشنایی سرم را برگرداندم. فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.