تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افراز منتشر کرد: علیرضا سیف الدینی: خروج از روزهایی که من مدرسه رو می شوم و برادر کوچکم همیشه سر سفره ی شام لقمه در دهان خوابش میبرد و مادرم کنار سفره برایش رختخواب می اندازد شروع نمی شود خروج از آن روزهایی هم که من هنوز به دنیا نیامده ام و پدر و مادرم که در شناسنامه هایشان با هم هم سن اند در آن روزهایی که تبریز از نظر اجتماعی و سیاسی و روزهای سخت را از سر میگذراند ده دوازده ساله اند و سال ها باید بگذرد تا همدیگر را پیدا کنند و اول خواهر مرحومم به دنیا بیاید و بعد خاهر دیگرم و بعد کمن و برادرم شروع نمیشود خروج از زمانی شروع میشود که تمام روی زمین آب است تا چشم کار میکند بعد کبوتری از راه میرسد و صورت های گوناکون تبریز را نشانم میدهد که هرکدام انگار از زیر ابرهایی تیره همچون دور تند فیلمی می گریزد و شهر مدام ویران میشود و آباد میشود و شاید در این گشت و گذارها پدر و مادر دوازده ساله ام را به طور تصادفی در کوچه و خیابانی از کوچه ها وخیابان های تبریز میبینم بی آن که بشناسمشان و بی آن که بدانم سال های سال بعد آنها روزی همدیگر را پیدا میکنند و در خانه ای و محله ی دوه چی ساکن میشوند و من بعد از دو خواهرم به دنیا می آیم و سال های سال بعد آنها روزی همدیگر را پیدا میکنند و در خانه ای در محله ی دوه ساکن میشوند و من بعد از دو خواهرم به دنیا می آیم و سال های سال بعد خروج از دل خاطره های مربوط به گشت گذار های ذهنی و عینی و از خلال کتاب هایی که خوانده ام متولد میشود و رمانی میشود از صورت های تبریز و من هر آنچه آن کبوتری که صورت واحدی دارد و گاهی پیدا و گاهی ناپیدا میشود نشانم داده است فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر افراز
