

انتشارات فردوس منتشر کرد: اين مولف از خون ريزي بيزار است و خود قادر به آزار موري نيست،ولي وجدان علمي خود را به دنبال خصيصه روحي خود نمي کشاند.وجدان علمي به او حکم ميکند که تاريخ را چنانکه هست،ببيند.در پديده هاي تاريخي «محتوي»را بايد از «پوسته»جدا کرد،شورش به سود که؟اعمال قهر به سود که؟قانون به سود که؟سياست يه سود که؟رمي هاي باستاني ميگفتند:به سود کيست؟و الا شيوه ها در ظاهر يکسانند.«مصادره»يک شيوه است.به سود جامعه،خوب است،به سود جيب شخصي فلان قلدر،بد است.اي کاش تاريخ،چنين خارآگين نبود!اي کاش تکامل آن به ملايمت ميگذشت ولي تاريخ به سخن مارکس،دوست دارد باده تکامل را در کاسه سر شهيدان بياشامد.چه بايد کرد؟سراپاي طبيعت چنين اتست و هنوز تا انساني شدن انسان،انساني شدن تاريخ و انساني شدن کيهان راهي بس دراز و دشوار و احيانا خشن و بي رحم در پيش اس.هنوز خدايان سرنوشت،قرباني انساني مي طلبند و آن هم از ميان جوانان،خواه در جنگ ها و خواه در انقلاب ها. فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













