نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات تمیمی منتشر کرد: وقتی داشتم این مجموعه داستان را مینوشتم، هنوز در شیراز زندگی میکردم و 18-19 سال داشتم. ته اتاق انباری، روی زمین، پشت کومهی رختخوابها پنهان شده بودم. مورچهها از سر و رویم بالا میرفتند. بابایم چند قدمی انبار نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد.فکر میکردم اگر بیاید و ببیند که دارم داستان مینویسم ، چه الم شنگهای به پا میشود! او حتی با مدرسه رفتن من مخالف بود، چه برسد به این که قصه بنویسم، آن هم قصهای به اسم...وای!... امروز 34 سال از آن زمان گذشته است و من در تهران زندگی میکنم.همین چند دقیقه پیش، پدرم زنگ زد تا حالم را بپرسد.مدام نگران من است. هرشب تا از حال و روزم باخبر نشود، نمیخوابد. ازم پرسید:«قصهی تازه چی نوشتهای؟ کتاب تازهای، چیزی نداری؟» حالا او حتی به نویسنده بودنم افتخار میکند. از قصههای تازهام و کتابهای زیرچاپم برایش گفتم،ولی باز جرئت نکردم بگویم قصهای دارم که همین روزها کتاب میشود. دلم برای شیراز، پدر، مادرم و خواهرم خیلی تنگ شده است. فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.