30بوک
کتاب عمومی
طنز
داستان طنز
قصه شنیدنی دایی جان

قصه شنیدنی دایی جان

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
113

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قصه شنیدنی دایی جان

انتشارات سوره مهر منتشر کرد: -یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ­کس نبود. یک پیرمردی بود که... میثم باز هم زد توی خاکی: اگر غیر از خدا هیچ کس نبود، پس آن پیرمرد کی بود؟ دایی جان خواست باز هم عصبانی شود؛ اما رویش نشد. ممکن بود پدر میثم بلند شود. پسرش را با اردنگی از اتاق بیرون بیندازد. بهتر بود در جواب میثم چیزی بلغور کند: خوب دایی جان! وقتی می­گوییم غیر از خدا هیچ­کس نبود، این طور نیست که واقعا هیچ­کس نبود. -پس جرا نمی­گویی: یکی بود، کی نبود. غیر از خدا یه عده­ای هم بودند؟ حوصله­ی دایی جان سر رفت: خیلی خوب آقا میثم. هرچه تو بگویی. یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا یک پیر مرد هم بود. در آن روزگاران... میثم نتوانست ساکت بماند. یعنی دوست داشت ساکت بماند؛ اما حس کنجکاوی­اش نمی­گذاشت. پرسید: دایی جان کدام روزگاران؟ فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • پالتوئی
    • شومیز
    • 68 صفحه
    • 72 گرم
    • 3
    • 1388

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی