مجموعه بی ابد (1)

(59)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
2780

علاقه مندان به این کتاب
35

می‌خواهند کتاب را بخوانند
7

کسانی که پیشنهاد می کنند
14

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
2

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مجموعه بی ابد

انتشارات باژ منتشر کرد:
در سرزمین سمپرا، زمان واحد پول است؛ از خون گرفته می شود، با آهن پیوند می خورد و سپس مصرف می گردد و عمر مصرف کننده افزایش می یابد. اشرف زادگان ثروتمندی همچون خاندان گرلینگ، به زور شمشیر از فقرا مالیات می گیرند و قرن به قرن به عمر خودششان اضافه می کنند.
هیچ کس به اندازه ی جولز امبر از خاندان گرلینگ بیزار نیست. ده سال پیش، او و پدرش در بی ابد، عمارت کاخ گونه ی خاندان گرلینگ، خدمتکار بودند، تا اینکه در پی سانحه ای سرنوشت ساز، به ناچار در دل شب از عمارت بیرون می زنند. جولز وقتی می فهمد که پای پدرش لب گور است، می داند که باید به بی ابد بازگردد و بیشتر پول درآورد و تا برای همیشه او را از دست نداده، جانش را نجات دهد.
اما بازگشت به بی ابد چنان خطرهایی را پیش روی جولز می گذارد که هرگز فکرش را هم نمی کرد. طولی نمی کشد که در تنگنای رازهایی خشونت بار به تکاپو می افتد و با دیدن دو نفر که گمان می کرد دیگر هرگز آن ها را نمی بیند، سینه اش شرحه شرحه می شود. تصمیم های او بر سرنوشت خودش اثر می گذارد که هیچ، بر سرنوشت خود زمان نیز اثر می گذارد.
طرفدار های ویکتوریا اویارد، گندارا بلیک و استفانی گاربر، از هیجان نفس گیر، عاشقانه های باور نکردنی و رازهای دلهره آور این رمان فاخر بال در خواهند آورد.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

نظرات کاربران (4)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • پاسخ به نظر

    این کتاب لعنتی همه چی داره تناسخ،معما،خیانت،نفرت،عشق،و... با قدرت میتونم بگم داستانش از همه ی فیلم ها و انیمه هایی که دیدم هم بهتره (حتی اتک و دیمن اسلیر) از خوندنش پشیمون نمیشید. ولی توجه داشته باشید زیاد به درد بچه های 10,12 ساله نمیخوره.

  • تصویر کاربر

    • الهام محمودی
    • پاسخ به نظر

    شاید نشه جزو داستان های پر هیجان محسوبش کرد ولی قطعا از اوناس که میخکوبتون می کنه و داستان جالبش می تونه ذهن کتابخون های حرف ها ای رو هم فریب بده. بی صبرانه میخوام برم سراغ جلد دوم و ادامه ی این ماجرای جالب رو توی دنیای پر تبعیض داستان دنبال کنم. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید😉⏳

  • تصویر کاربر

    • یاسمن صادقی نیا
    • پاسخ به نظر

    کتاب بسیار زیبایی بود اما لطفا جلد دوم هم در سایتتون قرار بدین ممنونم🙏😊

  • 1
  • 2

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • 0

    برای آخرین بار نگاهی طولانی به او می اندازم؛ پسری که مدت ها از او متنفر بودم،پسری که از وقتی خودش بچه بوده، از من محافظت می‌کرده است. چشمانش به حفره ای سیاه تبدیل شده و لبریز از حسرت و ترس است لحظه ای میخواهم ببوسمش اما جلو خودم را میگیرم،به یاد می آورم که تماس با من یعنی مرگ. میگویم «ممنون لیام»

عیدی