ایما و اشاره

(5)
نویسنده:
مترجم:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
468

علاقه مندان به این کتاب
5

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ایما و اشاره

انتشارات ایجاز منتتشر کرد: من زندگی خوشی داشتم، محبوبی هم داشتم، زجر ناشی از نخستین جدایی­مان را خوب به یاد دارم. برای کار به سفری خارجی رفته بودم و در بازگشت او در ایستگاه منتظرم بود. دیدمش که روی سکو ایستاده، در هاله­ای از نور زرد سوخته­ی آفتاب، مخروطی غبار آلود از نور که تازه از فراز گنبد شیشه­ای بر کف ایستگاه افتاده بود. در حینی که صحنه­های بیرون آهسته آهسته از پس شیشه­های قطار پس می­سریدند و قطار سرانچام متوقف شد، صورت او با حرکاتی موزون به چپ و راست می­چرخید. در کنار او همیشه راحت و در آرامش بودم. گاهی فکر می­کنم... . فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی