نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات سوره مهر منتشر کرد:
آفتاب در غروبگاه بود که امیر را آوردند،برهنه پا. در راه رفتنش رنجی دیده می شد از دور،اما نه که شکسته باشدش .یک طرفش جواد،یک طرفش گروهبان علی و در دستشان دسته کلنگی و تازیانه ای از کابل،و امیر روی ریگ های تیز و برنده راه می آمد،با پاهایی خونچکان و دم فرو بسته بود و نشکسته بود و عذابی در چهره اش پیدا و رنج سنگین بر شانزده سالگی اش . به طاقتی که نداشت تن خسته و ضربه دیده اش را جلو می کشید،در نیمه راه ته مانده رمقش رفت.زانوهایش سست شد نشست،جواد برگشت ،دست کلنگش رابالا برد که او را بزند یا بترساند . نوجوان بالا دیدهحرکتی کرد که دل های ما را آتش زد. سوزاند. دستانش را از سر بی پناهی بی حالتی غریب گرفت روی سرش. جواد دسته کلنگ را آهسته پایین آورد. نزد امیر بلند شد؛به سختی.پشت میله ها ایستاده بودیم به نظاره.از راهرو آسایشگاه ما عبورش دادند و دل های ما ریش می شد.بردند و با پاهای بریان شده در اتاق کوچکی که انتهای راهرو بود زندانی اش کردند؛تک و تنها. تمام شب صدای ناله های ضعیف امیر از آن زندان به گوش می رسید. مثل صدای راه گم کرده ای تشنه،از ژرفای چاهی عمیق،در برهوتی خشک!
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.