کوروش کبیر

کوروش کبیر

(0)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
352

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب کوروش کبیر

انتشارات قطره منتشر کرد:

پری صابری در نمایشنامه خود با نام «کوروش کبیر» (نگاهی نمایشی دراماتیک به تاریخ و زندگی اساطیری کوروش کبیر. آذرخش نمایش در 12 پاره) زندگی نامه کوروش؛ از حضور مادرش در قصر آستیاگ تا نبرد با تومی ریس و از اسب افتادنش را با نگارشی جذاب و گیرا پیش چشم خوانندگان قرار داده است.

هم‌خوانان در نمایشنامه کوروش کبیر همچون گوینده نریشن در فیلم‌ها عمل می‌کنند و از پرده اول به مخاطب می‌فهمانند که قرار است به‌زودی نبردی سهمگین بین ماد و پارس رخ دهد و کوروش به مادها بتازد. سر آستیاگ شکست‌خورده به زیر افتد و دودمان هخامنشیان بنیان گذاشته شود. خواننده این کتاب درمی‌یابد که با آغاز حکمرانی کوروش بر خاک ایران، اقوام ماد، لیدیه و بابل با ساکنین پارس متحد می‌شوند و اتحادیه خلل‌ناپذیر آسیای صغیر از همان زمان تشکیل می‌شود.

صابری از زبان هم‌خوانان این نمایشنامه به منشور حقوق بشر کوروش نیز اشاره می‌کند و می‌نویسد که قدمت لوح کوروش به حدود 6 قرن پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد. خط استوانه میخی و زبانش بابلی است. اصلش در موزه بریتانیا نگه‌داری می‌شود و بدل آن را که به شش زبان رسمی دنیا ترجمه شده است، در ساختمان اصلی سازمان ملل متحد، در نیویورک نگه‌داری می‌کنند.
نویسنده در صفحه 9 این کتاب با اشاره به اینکه، پادشاهان آشور در کتیبه‌های خود از سر بریدن صدها نفر، سوزاندن اسیران و درآوردن چشم، سخن گفته‌اند، به محتوای منشور کورش اشاره می‌کند که در آن نه فرمانی به غارت کردن داده می‌شود و نه از کشتن و سوزاندن و سربریدن خبری است. سخن از ساختن جهان، رهایی از بندگی، مساوات و عدالت و احترام به باورها و آیین‌های انسان‌ها، احترام به شیوه زندگی آدمیان در سراسر این جهان و در یک کلام سخن از عشق، محبت و شادمانی است.

در صفحه 86 نمایشنامه در پاره 12 که مرگ کوروش نام دارد، آمده است: «کوروش: منم کوروش شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه اکد و شاه سومر... شاه چهارگوشه جهان! بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مزدا خدای بزرگ... به من که ستایشگر او هستم... برکت و مهربانی ارزانی داشت! همه پادشاهان آشوری و همه چادرنشینان مرا خراج گذارند و در بابل روی پاهایم افتاده‌اند. اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران، ماد، بابل، اکد و کشورهای چهارگوشه جهان را به سر گذاشته‌ام، اعلام می‌کنم: تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را بر من ارزانی بدارد... دین و آیین و رسوم ملت‌هایی را که من پادشاه آن‌ها هستم... محترم بشمارم! حکام و زیردستان من به دین و آیین و رسوم ملت‌هایی که من پادشاه آن‌ها هستم احترام می‌گذارند. هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند... یا نکند... هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من برای سلطنت بر آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد!...»

فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی