انتشارات افکار منتشر کرد:
سوار ماشین که شد من هم یک شصتی نشانش دادم که برود و باهاش زندگی کند. نمیفهمد که اگر بخواهم پول شاگرد بدهم که دیگر چیزی تهاش نمیماند. از لیچار این یارو بدجوری دلم چرک شده بود. انگشتها را به لبهی عاج لاستیک گیر دادم و بلند کردمش و زانو دادم زیرش. بعد همه زورم را جمع کردم توی کمرم و یک یاعلی گفتم و لاستیک را بالا کشیدم.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.