بابا یاگا تخم گذاشت

بابا یاگا تخم گذاشت (جیبی)

(10)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
447

علاقه مندان به این کتاب
4

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب بابا یاگا تخم گذاشت

انتشارات پاگرد منتشر کرد:
بگذارید تصور کنیم که زنان (بالاخره نیمِ غیرقابل چشم‌پوشی از بشر) همه‌ی بابا یاگاها، شمشیرها را از زیر سرشان برمی‌دارند و برای صاف کردن حسا‌ب‌ها یورش می‌آورند. در پاسخ به هر سیلی، هر تجاوز، هر بی‌حرمتی، هر آزار، هر تف روی صور‌ت‌شان. می‌توانیم همه‌ی عرو‌س‌ها و بیو‌ه‌های هندی را که زنده سوزانده شدند تصور کنیم که از خاکسترشان برخاسته‌اند و شمشیر آخته به دست گرفته‌اند؟ بیایید همه‌ی زنان نامرئی را تصور کنیم که از پشت میله‌های پارچه‌ای، از پس سنگرِ تیر‌ه‌شان به بیرون خیره شد‌ه‌اند، آنانی که حتا زمانی که حرف می‌زنند، می‌خورند و می‌بوسند دها‌ن‌شان را در پس پرد‌ه‌های کوچک پنهان نگاه می‌دارند. بگذارید ارتش میلیونی و قدرتمند زنان را تصور کنیم، زنان دیوانه، زنان بی‌خانمان، زنان متکدی؛ زنانی با صور‌ت‌های سوخته از اسید، چرا که چهر‌ه‌ی عریانِ زنی به تریج قبای مردان حق‌به‌جانب برخورده است؛ زنانی که زندگی‌شان کاملاً در ید قدرت همسران‌شان، پدران و برادران‌شان است؛ زنانی که سنگ‌باران شده و زنده ماند‌ه‌اند و آنانی که به‌دست مردان از بین رفته‌اند. اکنون تصور کنیم همه‌ی این زنان ردا‌ی‌شان را درمی‌آورند و شمشیر می‌کشند ... صدها هزار دختر نابودشده از ایدز، قربانیان مردان دیوانه، بچه‌بازها و نیز شوهرها و پدرهای دارای حق قانونی‌شان. زنان آفریقایی در زنجیر حلقه‌های آهنی؛ زنان ختنه شده؛ زنانی با لب‌های سیلیکونی، صورت‌های بوتاکسی و لبخندهای مصنوع؛ میلیون‌ها زن قحطی‌زده که کودکان قحطی‌زده می‌زایند.
میلیو‌ن‌ها زنی که خدایان مرد و نمایندگان مردشان بر روی زمین را می‌پرستند، آن پیرمردهای وقیح با سربندها و تاج‌های بنفش، سفید، طلایی و سیاه، جایگزین‌های نمادین «آنتن»هایی که به برقراری ارتباط‌شان با خدایان کمک می‌کند. این‌که این زنان، به‌جای آن‌که به معابدی بروند که از نخست از آنِ آنان نبوده، به جست‌وجوی معبدی از آن خودشان بروند، معبد بابای طلایی، اگر واقعاً باید معبدی داشته باشند. که بالاخره از تعظیم در برابر مردان با چشمان خو‌ن گرفته سر باز زنند، مردانی که دست‌شان به خون میلیو‌ن‌ها انسان آغشته است
و سیر نشد‌ه‌اند. چرا که آنان‌اند که جمجمه‌ها پشت سرشان صف کشیده و با وجود این، تخیل بی‌جان مردم به جمجمه‌های پرچین پیرزنی تنها چسبیده که در مرز جنگل زندگی می‌کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی