نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات کوله پشتی منتشر کرد:
کتاب نزدیک ظهیرالدوله نوشته حسن فرامرز دوازده داستان کوتاه مستقل دارد. وجه غالب مجموعه توجه به تنگناها و چنبره برخی رسوم و سنن معمولی است که در رنگ و قالب های گوناگون خودش را بر نگاه و شیوه زندگی شخصیت های داستان ها تحمیل می کند و گاه تا پایان عمر رنج تنهایی و فریب خوردگی را همراه و همدم شان می کند.
بخشی از کتاب: - من و انورالملوک هیچ حال خودمان را نمیدانستیم؛ این درحالی بود که خانوادهاش در برابر زندگی مشترک و آیند? ما، سد سکندری شده بود. اگر اجازه بدهید خیلی ساده بگویم: شما لابد عاشق شدهاید و این حال ما را درک میکنید. شما بفرمایید چگونه میشد از هم دور بود؟ نمیخواستیم سرنوشتمان طور دیگری رقم بخورد. به نظرم رسوم و سنتها هم از لحاظی جسور یا ترسواند!
عصر سردی بود و باد معروف قزوین پوست را میسوزاند. مثل همیشه آخرین بار هم نزدیک آرامگاه ظهیرالدوله او را دیدم. من که از همهجا بیخبر و پر از شور بودم، دیدم صورت انورالملوک زرد شده و دستهایش یخ و چشمانش گیج؛ مثل اینکه در این دنیا نباشد و دفعتاً از خوابی خوش او را پرانده باشند؛ گفتم: انورالملوک خیلی سرد است، خودت را چرا نپوشاندهای؟ گفت: مگر سرما و گرما را هنوز احساس میکنی؟ راست میگفت، من هنوز گرما و سرما را احساس میکردم. گفت: از او خواستهاند برای مراسمی که فردا شب بهخاطرش در منزلشان است خودش را آماده کند. در هم? آن مدت که حرف میزد، نیشخندی در گوش? لبانش بود که چهر? نازک و ماتش را تلخ کرده و در همان حال بسیار نترس و بادلوجرئت شده بود. گفت: باید امشب کار را تمام کنیم، متوجهاید که؟
فروشگاه اینترنتی 20بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
من به داستان کوتاه ایرانی خیلی علاقه دارم و این کتاب هم انصافا عالی بود و خیلی به دلم نشست
در داستان «نزدیک ظهیرالدوله»، خانم «ترزا» خدمتکار آقای «شهرباف» است. خانم ترزا، افتخار خود میداند که در خانه مشاهیر و بزرگان خدمت کرده و میکند. پروفسور شهرباف، گاهی با ترزا صحبت میکند و حال روایت عاشقانهاش را با «انورالملوک» به او میگوید؛ عشقی که نافرجام مانده است.
اتفاقا کتاب خیلی خوبیه. حتما بخونیدش