دود از لابه لای یارده انگشت دستم بالا می آید بوی پیاز گندیده حتی به کاشی های حمام، دیواره وان و سبد رخت چرک ها چسبیده. در رختکن حمام پیراهن و پیژامه ام را در می آوردم و پرت می کنم داخل سبد رخت چرک ها. داخل سبد پر شده از پیراهن ها و پسژامه های کثیف. پیراهن ها و پیةامه هایی که خاطره دوخته. فقط یکی از آن ها تمیز مانده. یکی از لباس هایی که خاطره برایم دوخته.
سلام : از تمام داستانهای کوتاه کتاب لذت بردم. با یک نویسنده حرفه ای سر و کار داشتم. نویسنده ای که به نظرم تا به حال بی نقص ترین داستان کوتاه هایی را نوشته بود که خواندم. یک کلاس داستان کوتاه بود برایم. از داستان کوتاه خاطره و تازه عروس با پسر همسایه به سینما رفت، و ترنج فوق العاده لذت بردم