نظر خود را برای ما ثبت کنید
نیوشا با چهرهای اخمو سری به علامت مثبت به او تکان داد و گفت: ـ مثل اینکه معارفهی امروز ما خوشایند نبود، فعلاً با اجازهتون. با تعجب از رفتار خشک و عاری از ادب نیوشا به سمت نرگس چشم دوختم. او هم مات و متحیر شانههایش را بالا انداخت و سکوت کرد. ساعت ریاضیات استاد تند و تند روی وایت بورد اعداد و ارقام را مینوشت و در مورد درس جدید توضیح میداد. پس از پایان یافتن ساعت و یادداشت برداشتن جزوهی مربوط به درس، استاد کلاس را ترک کرد. به اتفاق نرگس وسایل روی میز را جمع کردیم و قبل از اینکه از کلاس خارج شویم یکی از دانشجویان پسر سمت ما آمد و با لحنی شرمگین گفت: ـ ببخشید خانما این ساعت حالم خوب نبود و نتونستم از مطلبی که استاد درس داد یادداشت بردارم اگه براتون مشکلی نباشه ازتون تقاضا میکنم نوشتهتون رو در اختیارم بذارید قول میدم فردا براتون بیارم. با درماندگی به سوی نرگس گفتم: ـ نظرت چیه؟ بار دیگر میان حرفم دوید: ـ مطمئن باشید جزوهتون رو سالم به شما برمیگردونم. با لبخندی مستأصل گفتم: ـ موضوع اصلاً این نیست شما چرا از همکلاسیهای پسر این تقاضارو نکردید؟! با شتاب به چشمانم خیره شد و گفت: ـ ببخشید اگه شما معذب هستی جلسهی بعد از اونا تقاضا میکنم پس فعلاً... با درماندگی کیفم را گشودم و خطاب به او گفتم: ـ صبر کنید. با احتیاط جزوهی مربوطه را از بین دفاترم خارج و به دستش سپردم. نرگس همچنان ساکت به عکسالعمل ما چشم دوخته بود. برای لحظهای کوتاه به چشمان مخاطبم نگریستم، بینهایت گیرا و جذاب، با چشمان سیاهش کنجکاو به من خیره شده بود. دستپاچه شدم و سریع نگاهم را از نگاهش دزدیدم. او با تعلل بار دیگر زیر لب تشکر کرد و رفت. نرگس با لحنی شوخ گفت: ـ دختر، نیومده بدجوری دلهارو اسیر خودت کردی! با حیرت به او چشم دوختم و گفتم: ـ راستی! تو اینطور فکر میکنی؟ ـ خوب معلومه دختر، ندیدی چهطور به چهرَت زُل زده بود. درثانی اونطور که جنابعالی اونو لای منگنه گذاشتی که چرا از دوستان پسرش این درخواست رو نکرده، اون تقریباً شیفتهات شد. مطمئنم شیوا، اصلاً با من طرف صحبت نشد انگار من بوق بودم.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.