نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علی منتشر کرد:
غلتی زدم و به یاد مانی هدایتی افتادم. همان مرد خوشتیپی که برای اولین بار وقتی برای گرفتن فشارش با اصرار مرا خواسته بود دیده بودمش. او هم گوشه ای از ذهنم را به خودش درگیر کرده بود. چرا؟ نمی دانستم. شاید چون هنوز هم هفته ای چندبار برای گرفتن فشارش به بیمارستان می آمد و تا من فشارش را نمی گرفتم، نمی رفت. آدم مرموزی بود. حرفی نمی زد و به جایش کلی سوال می پرسید. به شدت مغرور بود و اگر من سوالی می پرسیدم به شکلی می پیچاند.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
زندگی بازیهای عجیبی دارد. نه غمها پایدارند و نه شادیها. زمان میگذرد و با گذرش همه اتفاقات گذشته کمرنگ میشود.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
گاهی برای دیده شدن باید دور شد. گاهی زیادی دم دست بودن ارزش آدم رو کم میکنه. گاهی محبت زیادی شکل وظیفه به خودش میگیره.