

انتشارات آگه منتشر کرد:
پيش از اين داستانهاي ديگري از طاهره علوي خواندهايم: زن در باد، زندگي من در سهشنبهها اتفاق ميافتد، من و هايدگر، من و اتاقهاي زيرشيرواني و اينك داستان بلند خانم نويسنده كه با كنكاش دروني زن ميانسالي به نام ناهيد شروع ميشود و روايت آن شيوهي متفاوتي دارد: «شما لاغر و دراز بوديد (قد 173 سانتيمتر) و نويسنده (از نوع بدبختاش) با زنانگي ناپيدا و بيحضور. موهايي داشتيد سياه و ابروهايي پرپشت، كمي هم خشن بوديد (احتمالاً خيلي بيشتر از كمي) شايد اصلاً اين خلق نحستان بيش از بقيهي خلق و خوهايتان به چشم ميآمد». اين روايت تا انتهاي كتاب حفظ ميشود و به همين شكل برشي از اتفاقات زندگي اين زن را بازميگويد.
«روزها چه كند ميگذشتند و چه طاقتفرسا! يكي پس از ديگري به اميد اينكه چيزي تغيير كند حال آنكه تغييري در كار نبود. همه چيز در همان حالت و همان مرحله مانده بود. اصلاً انگار زمان متوقف شده بود. شما كه بهطور حتم يكي از اصحاب كهف بوديد؛ در زماني جامانده و فراموش شده. درحالي كه ديگران ميرفتند و ميآمدند، ميخوردند و ميخوابيدند، دوست ميداشتند و دوست داشته ميشدند، شما در همان جاي چند ماه پيش بوديد».
(از متن كتاب)
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













