نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات موج منتشر کرد:
سوار ماشینم شدم و درها رو قفل کردم. این منطقه خیلی امن نبود و این ساعت حسابی خلوت و خطرناک میشد. راه افتادم؛ حداقل از اوج ترافیک گذشته بود و زودتر به خونه میرسیدم.
در دو سال گذشته هیچوقت زودتر از ساعت 7 عصر خونه نبودم و باورم نمیشد حالا بعد از دو سال کدنویسی و تلاش شبانهروزیم، داشت جواب میداد. یه شبکۀ کامل درست کرده بودم که نوسان انرژیِ هرجای شهر رو میتونست ردیابی کنه. از نظر خودم شاهکار بود؛ اما فردا باید کارهای دو ماه گذشتهام رو به رییسم گزارش میدادم. فردا روز مهمی بود و من دستم پر بود. این انرژیهای مشکوک، بالاخره داشت شناسایی میشد!
پشت اولین چراغ قرمز ایستادم.
به ساختمون روبهرو نگاه کردم، اونجا قبلاً چند بار نوسان انرژی داشتیم.
درست بالای اون قسمت ساختمون...
هنوز نگاهم به نقطۀ مورد نظر نرسیده بود که خشک شدم...
چیزی شبیه به یه خفاش غولپیکر از اون نقطه پرید...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
گاهی همۀ ما به یک فرشته نیاز داریم، نه فرشتهای که بیاید و ما را نجات بدهد، بلکه فرشتهای که جنگیدن و مقاومت را به ما بیاموزد. کتاب کوازار فرشتگان و شیاطین جلد اول کتاب فانتزی پونه سعیدی است و نویسنده در این کتاب دنیای عجیب انسانها و فرشتگان و شیاطین را در هم آمیخته است. جلد دوم کوازار نیز با عنوان «پسر اهریمن» منتشر شده است.
رمان کوازار اثر پونه سعیدی کتابی فانتزی دربارۀ فرشتگان و شیاطین است. کوازار به نقاط نورانی با انرژی زیاد در فضا گفته میشود. نقاطی که هنوز منشأ درستی برای آنها شناسایی نشده و ناشناخته هستند. کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. کوازار داستان ماجراجویی دختری زمینی و عشقی ممنوعه است. کتاب کوازار ماجرای یک نبرد است، نبردی بین باورها و حقایق، حقایقی که اگر حتی از کل دنیا هم پنهانشان کنی باز هم به خودت برمیگردد چون اگر کل دنیا هم متقاعد شود، انسان به خودش هیچگاه نمیتواند دروغ بگوید. کوازار داستان عشقی است که دنیای فرشتگان را بهم خواهد ریخت.
همه چیز در ابتدای کتاب عادی به نظر میرسد تا زمانی که پای موجودات عجیب و هیجانانگیز به قصۀ کوازار باز میشود. داستان سه راوی مختلف دارد و راویان بین مرز تخیل و واقعیت حرکت میکنند. حوادث کل کتاب در تهران رخ میدهد و تخیلات نویسنده به تهران شکلی جالب و تازه بخشیده است. دختری به نام ساتی در یک شرکت برنامهنویسی کار میکند. پس از سپرده شدن پروژهای مرموز و قدیمی مربوط به نوسانات برق به شرکتشان، دست به ساخت یک شبکۀ کامل برای شناسایی انرژیهای مشکوک یا همان کوازار میزند که طی سالها در قسمتهای مختلف و عجیب شهر رخ میدهند.
داستان کوازار دربارۀ ساتی و خواهرش سارا است که با هم در یک خانه زندگی میکنند و پدر و مادرشان را طی دو سال از دست دادهاند. راوی اول شخص داستان در منطقهای نه چندان امن سوار ماشین خود شده و در آن را قفل میکند. در ساعاتی که این منطقه بیش از همیشه خلوت و ناامن است. او در اوج خطر ماشین را به حرکت در میآورد و راه میافتد. تنها دلخوشی او این است که در این ساعت از اوج شلوغی و ترافیک عبور کرده است و زودتر به خانه میرسد. ساتی اول از کارش ناراضی بود تا اینکه پروژهای خاص به او سپرده شد. او با خودش فکر میکند که طی دو سال اخیر هرگز قبل از ساعت هفت عصر خانه نبوده و حالا بعد از این دو سال سخت و پرتلاش، کدنویسیهایش به ثمر نشسته و بالاخره نتیجۀ تلاشش را خواهد دید. سالهاست که نوسانات برق در قسمتهای مختلف و عجیبوغریب شهر رخ میدهد، نوساناتی که اصلاً توجیه علمی ندارند اما حتماً به نحوی به هم مربوط هستند.
او یک شبکه برای ردیابی نوسان انرژی طراحی کرده که میتوانست هر جای شهر این نوسانات را شناسایی کند و این یک کار خارقالعاده بود. اما حالا که پس از دو سال تلاش مستمر به نتیجه رسیده کارفرمای جدید از کنسل شدن پروژه میگوید. ساتی بسیار عصبانی است و در همین حین پیام دعوتی از شخصی با آیدی سرخ دریافت میکند: «اطلاعاتت رو بردار؛ برات یه سرمایهگذار خصوصی پیدا میکنم.» او نمیداند که قرار است با گروهی همکاری کند که هیچکدامشان انسان نیستند. ساتی وارد ماجراهایی عجیب و پیچیده میشود که شاید اصلاً از این ماجراها جان سالم به در نبرد.
بخشی از کتاب کوازار: «سردرگم و پر از سؤال رفتم اتاقم. حس میکردم خیلی گرممه. انگار تو کورۀ آتیش افتاده بودم. درِ تراس رو باز کردم، باد خنک حالم رو بهتر کرد. کامل رفتم رو تراس ایستادم و نفس عمیق کشیدم. چشمهامو بستم و سعی کردم به هیچی فکر نکنم، اما نگاه سنگینی رو روی خودم حس کردم. تراس ما به پشت ساختمون بود، برای همین انتظار نداشتم کسی منو ببینه! چشمهام رو باز کردم و اطراف رو چک کردم. پنجرههای تاریک و تراسهای خالی؛ کی ممکنه باشه!؟ یعنی یکی از این پنجرههاست؟ دیگه اون نگاه رو حس نمیکردم اما حس ترس داشتم.»
اگر به کتابهای فانتزی و ماجراجویانه علاقهمند هستید اصلاً خواندن کتاب کوازار را از دست ندهید.
پونه سعیدی نویسندۀ کتاب فانتزی کوازار است که در سال 1364 به دنیا آمد. او نویسنده و مهندس عمران است و نویسندگی را از سال 1390 شروع کرد. پونه سعیدی در هر شرایطی مشغول نوشتن کتاب است و هدفش این است که کتابهایی فانتزی مناسب برای تمام سنین بنویسد و تمام زمانش را به نوشتن اختصاص داده است. کتاب پرنیان اولین کتاب پونه سعیدی است که در سال 1398 به چاپ رسید و پس از آن کتابهای توکا پرنده کوچک، آلای و کوازار در دو جلد از او منتشر شدند.
خوانایی کتاب و روان بودن
پونه سعیدی در کتاب کوازار با قلم ساده و روان و فارغ از پیچیدگی به خلق دنیایی خیالی پرداخته است. دیالوگهای این رمان زیبا و تأملبرانگیز هستند و شما را به دنیای فرشتگان و شیاطین میبرد.
شرایط تهیه کتاب
میتوانید جلد اول و دوم کتاب کوازار را با تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی کتاب سیبوک تهیه نمایید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
خیلی قشنگه💝
خیلی خوب بود😍❤️
من با این کتاب زندگی کردم بسیار فوق العاده و بی نقص هست، پر از زیبایی، پر از هیجان پر از عشق، پر از امید