نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات موج منتشر کرد:
نگاهم روی افق ابری و سرخ شهر گذشت. از این بالا همه چیز زیادی بیاهمیت بود! تکیه دادم به نردۀ تراس و به ابر سرخی که آخرین پرتو غروب رو تو خودش جا داده بود خیره شدم. آسمون سرخ منو یاد آترین انداخت! یعنی الان فرشتهها در چه حالن؟! ماهها از روزی که برای آخرین بار سام و ساتی رو دیدم میگذره، من همچنان منتظر خبرم. خبری که منو از این تنهایی و بلاتکلیفی نجات بده!
نفسم رو خسته از ریه هام بیرون دادم، گردنبند دور گردنم رو لمس کردم. تازگیها همیشه داغ بود! … یه لحظه حس کردم گردنم سوخت. گردنبند رو تو مشتم گرفتم و با تمام وجود کشیدم، اما… مثل همیشه از گردنم جدا نشد. فقط درد کشیده شدن زنجیرش پوستمو برای لحظهای سوزوند!
دردی که خیلی گذرا، اما شیرین بود؛ چون حداقل یه احساس واقعی بود! من از یه دورگۀ اکوان متولد شدم! مرگ رو تجربه کردم و فانی شدم! دوباره قدرت گرفتم و ابدی شدم، اما فقط همون روزهایی که فانی بودم واقعا زندگی کردم…
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کوازار به نقاط نورانی با انرژی زیاد در فضا گفته میشود. نقاطی که هنوز منشأ درستی برای آنها شناسایی نشده و ناشناخته هستند. پونه سعیدی در جلد اول کوازار، دنیای عاشقانهای از فرشتگان و شیاطین را به خوانندگان معرفی کرد. داستان عاشقانهای که دنیای فرشتگان را به هم میریزد.
حوادث کل جلد اول کتاب در تهران رخ داد، در جلد اول با دختری به نام ساتی و خواهرش سارا آشنا میشوید که پدر و مادرشان را طی دو سال از دست دادهاند. ساتی از شغلی که داشت ناراضی بود تا اینکه اجرای پروژهای خاص به او سپرده شد. ساتی شبکهای برای ردیابی نوسان انرژی طراحی کرده است که میتواند نوسانهای برق در قسمتهای مختلف شهر را شناسایی کند. اما پس از دو سال تلاش مستمر، کارفرمایش پروژه را کنسل میکند.
زمانی که ساتی بسیار ناامید و درمانده شده بود پیامی عجیب از یک آیدی سرخ دریافت کرد که او را به همکاری دعوت میکرد، اما ساتی نمیداند با قبول کردن این پیشنهاد درگیر چه ماجراهای پیچیدهای میشود.
در جلد دوم با سام، ساتی و گروه فرشتگان سقوط کرده آشنا میشوید که سعی میکنند راهی برای اسارت اهریمن و برگرداندن آن به جهنم پیدا کنند اما درست در لحظۀ خروج اهریمن، ساتی از برج به پایین پرت میشود و سام سعی میکند او را نجات دهد اما آیا موفق میشود؟
«هر دو نفس عمیق کشیدیم و سام سریع بلند شد، پشت کرد به من و بدون مکث رفت بیرون. کار درستی کرد. چون من آمادۀ پشیمون شدن بودم. پشیمون از موندن و نرفتن با سام. نفس عمیقی کشیدم و به وانیا نگاه کردم. کوچولوی بیگناه... سرم رو تکیه دادم به صندلی. پاهام رو گذاشتم رو پاف و خیره شدم به شیر خوردن وانیا. باید با سارا و اخوان ملاقات میکردم. چند روز میشد که هر دو رو ندیده بودم.»
«لبخندی زدم و سام از اتاق خارج شد. واقعاً دوست نداشتم دروغ بگم، اما حوصلۀ بحث با سام رو هم نداشتم. نشستم پشت سیستم. موقعیت همین چند نقطه رو برای خودم فرستادم. رو نقشه چک کردم و به سمت پشتبوم رفتم. خورشید دیگه طلوع کرده بود. نگاهی به اتاق وانیا انداختم. فرید پایین تخت خوابیده بود. از دیدنش ناخودآگاه خندیدم. بالاخره مجبور شد بیاد اینجا بخوابه. وارد شدم و وانیا رو چک کردم. غرق خواب بود. به نیمرخش نگاه کردم؛ بیشتر شبیه فرزاد بود تا آرزو. خم شدم پیشونیش رو بوسیدم و زود زدم بیرون. درسته هانیل مسؤولیت وانیا رو به من و سام داده، اما عملاً همه چیز رو دوش فرید بود. رو سقف ایستادم. تو سرم سارا و اخوان رو صدا کردم، اما هیچکدوم جواب ندادن.»
«از این تماس، گرما و سوزش آتیش به وجودم منتقل شد. ناخودآگاه خودمو عقب کشیدم، اما بخشی از قدرت اهریمن هم جذب سنگ شد. بین ستون آتیش یه روزنه باز شد. دوباره این حرکت رو تکرار کردم و اینبار سنگ رو اریب تو ستون آتیش حرکت دادم. از درد دندونهام رو به هم فشار دادم و از انرژیای که وارد جسمم میشد نفس عمیق کشیدم. کل ستون اون سمت محو شد و هانیل با بالهای نیمهسوخته به سرعت از اون ناحیه به سمت من پرواز کرد. اهریمن یه گلولۀ سرخ آتشین و بزرگ به سمت هردومون پرتاب کرد. میتونستم خودم رو منتقل کنم، اما هانیل و اون گلولۀ آتیش که به سمتش میاومد چی؟ جلوی چشمهام دیدم که گلولۀ سرخ به هانیل برخورد کرد.»
اگر به کتابهای فانتزی و ماجراجویانه علاقهمند هستید حتماً کتاب کوازار را بخوانید.
پونه سعیدی نویسندۀ کتاب فانتزی کوازار است که در سال 1364 به دنیا آمد. او نویسنده و مهندس عمران است و نویسندگی را از سال 1390 شروع کرد. پونه سعیدی در هر شرایطی مشغول نوشتن کتاب است و هدفش این است که کتابهایی فانتزی مناسب برای تمام سنین بنویسد و تمام زمانش را به نوشتن اختصاص داده است. کتاب پرنیان اولین کتاب پونه سعیدی است که در سال 1398 به چاپ رسید و پس از آن کتابهای توکا پرنده کوچک، آلای و کوازار در دو جلد از او منتشر شدند.
کتاب کوازار از پونه سعیدی را نشر موج به چاپ رسانده است.
پونه سعیدی با قلم روان و جذابش شما را به دنیای فانتزی کوازار میکشاند تا شاهد نبرد عظیم فرشتگان، شیاطین و انسانها باشید.
اگر سرعت مطالعهتان 300 کلمه در دقیقه باشد حدوداً 3 ساعت و 20 دقیقه طول میکشد تا جلد سوم کتاب کوازار را به طور کامل مطالعه نمایید.
- پادشاه پریان مجموعۀ سه جلدی هالی بلک نویسندۀ پرفروش رمانهای معاصر است. هالی بلک در این رمان ماجراجویانه داستان انسانی به نام جود دوارت و شاهزادۀ پریان را روایت میکند. این انسان فانی و پری، طی حوادثی مجبور میشوند که با هم ماجراجوییهای مختلفی را پشت سر بگذارند.
- یاغی شنها اثر آلوین همیلتون، داستانی فانتزی دربارۀ دختری به نام امانی است که مادر و پدرش را از دست داده و با خانوادۀ خالهاش در شهری دور افتاده زندگی میکند. مردم این شهر نسبت به زنان تبعیض زیادی قائل میشوند و امانی تصمیم میگیرد در مسابقات تیراندازی با ظاهر یک پسر شرکت کند تا بتواند پولی به دست بیاورد و از این شهر فرار کند.
- اگر از قلم پونه سعیدی خوشتان آمده است میتوانید کتابهای دیگر این نویسنده را هم بخوانید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
عالی😍👌🏻
عاااالی و بینظیر مگه میشه پونه سعیدی کتاب بنویسه اونوقت بد بشه😍
😍 بینظیر