انتشارات نگاه منتشر کرد :
پل الوار يکي از شاعران نامآور نيمهي اول قرن بيستم فرانسه است. مجموعهي اشعار الوار همچون منشوري است که هر يک از وجوه آن، نوري ويژه را ميتاباند. اين منشور فقط نشانگر تحول انديشه و گسترش دنياي شعري شاعر نيست، بلکه در عين حال پژواک جنبشهاي ادبي، اجتماعي و حتا سياسي زمانهي شاعر را نشان ميدهد.
شعر الوار حرکت به سوي جهان است. شعري است بيکرانه و بيمرز. اما در اين سفر چشمان تيزبين شاعر در جستجوي بلنديها است با دستاني دراز شده به سوي برادري.
اين سفر هر شاعر ديگري را ميتواند گرفتار شور و هيجانات تغزل و ملازم آن اطناب و تکرار نمايد، اما شاعري چون الوار هرگز از ياد نميبرد که شعر پيش از آنکه سرود باشد در واقع زبان است. اين مطلب مهمي است که امروزه شعر الوار را روزآمد ميکند.
در شعر الوار حضور قاطعانهي شعور و وجدان خلاقِ انسانيتي معصوم به چشم ميآيد. شعر او تصويرگر واقعيتها و اجسام مادي پيرامون انسانها است. الوار کيمياگري است که عناصر چهارگانه و اجزاي مادي را با جوهر شعر بههم ميآميزد. باد و باران و آب و آفتاب، جاندار و طبيعي در شعرش جا خوش ميکنند.
به يک کلام، الوار شاعر عشق است با زبان زلالي که مسحور ميکند، با مهرباني، نيرو، گرما و شيوهاي که ويژهي اوست از عشقِ دلدار ميگويد، چشماندازهاي زيباي طبيعي را روياروي ديد خوانندگان يا شنوندگان شعرش ميگشايد، آنها را به دلخواه خود رنگ ميزند و يا از اجزايي که دوست دارد، ميانبارد. نگاهي برادرانه بر روي زيباييهاي جهان دارد و تا لحظهي درگذشت مردي پروقار و مهربان و جواني سرکش باقي ميماند با دلي خشمآگين در برابر ناراستان.
ظاهراً زندهياد فريدون رهنما نخستين کسي است که الوار را به جمع شاعران جوان نيمايي معرفي کرده است و از ميان اين شاعران، زندهياد احمد شاملو بيش از همه به مکاشفه در جوهر و زبان شعري، موسيقي دروني کلام، ارزشهاي صوتي کلمه و... در شعر الوار پرداخته و در اين رهگذر بيشترين تاثير را از الوار پذيرفته است. شاملو به ترجمهي اشعار الوار نيز همت گماشته و برگردان نه قطعه شعر شناخته شدهي الوار را در سال 1353 در نخستين چاپ کتاب «همچون کوچهاي بيانتها» آورده است. تعداد اين اشعار در تجديد چاپ سال 1381 همان کتاب به شانزده قطعه افزايش يافته است. آقاي محمدتقي غياثي در زمستان 1357 و در گرماگرم انقلاب، ترجمهاي از چهل و چهار قطعه شعر الوار را با عنوان «اي آزادي» منتشر کرده است. اين مجموعه بر اساس جنگي که لويي پارو و ژان مارسناک از اشعار الوار فراهم آوردهاند، تنظيم شده است. آقاي حشمت جزني در سال 1373 درکتاب «ده شاعر نامدار قرن بيستم»، جايگاه ويژهاي را براي الوار قايل شده و ترجمهي بيست و دو شعر غالبا کوتاه الوار را در آن آورده است. آقاي محمدرضا پارسايار متن دوزبانهي منقحي از اشعار پل الوار را با عنوان «تنهايي جهان» در سال 1382 به چاپ داده است که شناختهشدهترين اشعار الوار را در بر ميگيرد. آقاي قاسم صنعوي در سال 1384، در کتابي با عنوان «کلام را براي شاعران بگذاريد» که گزيدهاي از شعر شاعران فرانسوي دوران اشغال و نهضت مقاومت را در بر ميگيرد، ترجمهي سيزده شعر از الوار را آورده است که مرجع اصلي شعرها مجموعهي شعري ميعاد آلماني الوار است.
علاوه بر کتابهايي که ذکرشان رفت در مجلات ادبي نيز گاهي به مقالهاي دربارهي الوار و يا به ترجمهي شعري از او برخورد ميشود که براي نمونه ميتوان به مقالهي «يادي از پل الوار و چند شعر از او» از زندهياد رضا سيدحسيني مندرج در شمارهي سوم مجلهي فرهنگي و هنري بخارا (آذر و دي 1377) اشاره کرد که ترجمهي هشت شعر کوتاه الوار را در بر دارد. مقالهي گاستون باشلار با عنوان «بذر و خرد در شعر پل الوار» به ترجمهي آقاي جلال ستاري مندرج در ماهنامهي کلک (شمارهي 105، خرداد و تير 1378) با وجود کوتاهي مقاله، بسيار خواندني است.
آنچه خوانديد بخشهايي بود از مقدمه اين کتاب به قلم جواد فريد.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













