%10


دفعات مشاهده کتاب
326
علاقهمندان به این کتاب
1
میخواهند کتاب را بخوانند.
0
کتاب را پیشنهاد میکنند
0
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات آوند دانش منتشر کرد:
من نشستم روی سنگی، سنگ بزرگی که خیال می کنم اصلاً برای همین گذاشته بودند توی باغ که وقتی آب می اندازند به باغ، باغبان بنشیند و مراقبت کند و خسته هم نشود. خسته بودم من و سرفه ام می آمد گاهی، اما سردم نبود. صورتم کمی سخ کرده بود، علی الخصوص که بادی سرد، نمی دانم از کدام طرف باغ می آمد؛ گمانم از سمت درخت های انگور ته باغ بود.
برگشتم و نگاه کردم به آن سمت و وقتی دیدمش، تنم یخ کرد. مردی جوان با عبایی روی دوش و سر برهنه ایستاده بود بین درخت ها، آسمان را نگاه می کرد. عینک دور طلایی قشنگی داشت، صورتش مهتابی بود و پاک تراشیده و دست باریکش حلقه شده بود روی عصایی که سر حیوان داشت.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9786226661652
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
130 صفحه
نوبت چاپ
2
وزن
125 گرم
سال انتشار
1398
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














40٬500 تومان
45٬000
%10