%10


دفعات مشاهده کتاب
4743
علاقهمندان به این کتاب
87
میخواهند کتاب را بخوانند.
13
کتاب را پیشنهاد میکنند
18
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات روشنگران منتشر کرد:
پس یزدگرد به سوی مرو گریخت و به آسیایی درآمد . آسیابان او را در خواب به طمع زر و مال بکشت ... تاریخ !
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9789645512185
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
72 صفحه
نوبت چاپ
12
وزن
96 گرم
سال انتشار
1403
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

امیر راکعی
26 بهمن 1400
شاهکاری در فرم و محتوا
0
0
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
زن راهزنان بر تنگدستان می بخشایند و پادشاهان نه

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
زن ای - روزگار را بنگرید که دشمن سراسر گیتی را نَوَر دیده ؛ و سرداران جنگاور جنگ آزمای ما هنوز کینه از رعیّت می ستانند.

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
- تو شوربخت شور چشم هر چه داری از کیست
آسیابان هرچه ما داریم از پادشاه است.
زن چه می گویی مرد؛ ما که چیزی نداریم.
آسیابان آن نیز از پادشاه است
صفحه ی 59

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
زن پندنامه بفرست ای موبد ؛ اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمده ایم و بر نان گرسنه ایم.

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
آسیابان هیچ ای زن؛ گناه با ما زاییده شده؛ و آن جفت همزماد من بود که با جانم از همه نزدیکتر است . نامش بینوایی است.

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
موبد بسیار آتشکده ها که هنوز برجاست. مردمان را باید با گفتار گرم ؛ آیین ستیز آموخت.
زن پُر گو نگو موبد؛ در مردمان تو باور نیست از بس که ستم دیده اند.

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
زن ای شاه؛ تو می گفتی با مرگ تو ملتی می میرد؛من چگونه دست به خون ملتی آغشته کنم
دختر او را بکش ای مرد؛ شاید با مرگ او ملتی نو به دنیا آمد.

رضا قائمی
01 تیر 1402
0
زَر آن روز به کارم می آمد که می توانستم پسرکم را رهانید. که می توانستم دخترکم را دوای درد خرید. امروز من ِ مانده در بیابانی که از هر سو دیگر در آن نشان مردم نیست، با زَر چه بایدم کرد
شاید بپسندید














از این نویسنده














72٬000 تومان
80٬000
%10