

پرنده هایی با بال های شکسته
انتشارات هونار منتشر کرد:
سرای عزیزم ، نوه ی دلبندم
امروز برای اولین بار با قلبی شکسته مرا ترک کردی، زمانی که متعجب از رفتار آخر شب من به سمت دانشگاهت در ازمیر پرواز کردی، من به این فکر می کردم که آیا باید این موضوع تلخ را درست زمانی که داشتی میرفتی مطرح می کردم ؟ چیزهای زیادی هست که باید درباره شان با تو صحبت کنم و در پیامی که این طور با عجله نوشته می شود نمی گنجد. وقتی که دوباره یکدیگر را ملاقات کردیم خیلی مفصل در موردشان صجبت خواهیم کرد .
اسرای عزیزم، باور کن زمانی که اصرار می کردم به انگلستان نقل مکان کنی فقط خوبی ات را می خواستم. مگر می شود که نخواهم در این سالهای آخر عمرم در کنارم باشی ؟
میدانم که چهقدر وطنت را دوست داری و عاشق استانبول هستی، ولی چارهای نیست. ظاهراً قسمت ما هم این بوده که مراتب از جایی به جایِ دیگر نقل مکان کنیم. پدر و مادر من هم عاشق وطن و شهری که در آن زندگی میکردند بودند، اما روزی فرا رسید که حتی فرصت پیدا نکردند فنجان چای صبحانهی خود را بشویند و مجبور به ترک خانه و کاشانه و دیارِ خود شدند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













