30بوک
کتاب عمومی
ادبیات
رمان خارجی
همه زیبایی های غم انگیز

همه زیبایی های غم انگیز

(0)

1,090,000ریال

872,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
532

علاقه مندان به این کتاب
6

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب همه زیبایی های غم انگیز

انتشارات خوب منتشر کرد:
... آرتور ساک باشگاهش را انداخت و دو قدم عقب رفت. نبضش تند می‌‌‌زد و خون در دستانش منجمد شده بود. همیشه قبل از مبارزه هم این حال به او دست می‌‌‌داد. بعد صدای خودش را شنید، ندایی از درونش قاطعانه وادارش می‌‌‌کرد درگیر شود، بدون اینکه چاقو بخورد، با ضربه‌‌‌های ترکیبی و سریع و دقیق... آرتور انگشتانش را محکم مشت کرد. اما بعد چیزی دید که انتظارش را نداشت...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب همۀ زیبایی‌های غم‌انگیز اثر سایمون ون بوی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز از سایت آمازون امتیاز 3.9 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب همۀ زیبایی‌های غم‌انگیز:

کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز اثر سایمون ون بوی نویسندۀ انگلیسی-آمریکایی است که اولین بار در سال 2018 منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای از هشت داستان کوتاه است. ون بوی که به سفرهای متعددی می‌رفت با مردم زیادی آشنا می‌شد و در سفرهایش با آن‌ها صحبت می‌کرد، این افراد نیز داستان زندگی‌شان برای او نقل می‌کردند و ون بوی در نهایت تمام این داستان‌ها را با تغییر نام افراد، در کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز منتشر کرد. ون بوی درواقع در این مجموعه داستان خواندنی خاطرات نادر مردم، دلشکستگی‌ها، ترس‌ها و شادی‌های آن‌ها را به تصویر کشیده است.

واکنش‌های جهانی به کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز:

«داستان‌های ون بوی شبیه نقاشی‌هایی است که انگار شخصیت‌‌هایش از تابلوی نقاشی بیرون آمده‌اند و زنده شده‌اند.» - لس‌آنجلس تایمز

«سایمون ون بوی چیزهای زیادی در مورد آرزوهای پیچیدۀ قلب انسان‌ می‌داند و آن‌ها را در کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز به تصویر کشیده است.» - رابرت اولن باتلر، نویسندۀ کتاب بوی خوش کوهستان غریب

«سایمون ون بوی بسیار ساده و سخاوتمندانه به داستان‌های مردم گوش داده است و داستان‌های آن‌ها را با همدلی نقل کرده است.» -کلوم مک‌کان، نویسنده
«سایمون ون بوی داستان‌های شگفت‌انگیزی می‌نویسد که بسیار غافلگیرکننده و نشاط‌آور هستند و  با مکاشفه‌های ظریف دربارۀ زندگی تمام تناقضات حیرت‌انگیز زندگی را به رخ می‌کشد و توجه ما را به غم‌ها و شادی‌‌های زندگی جلب می‌‌کند.» - شیلا کوهلر، نویسندۀ کتاب جین‌ ایر شدن

«هر یک از هشت داستان کتاب همۀ زیبایی‌های غم‌انگیز با این‌که بسیار سنگین هستند و قلب ما را به درد می‌آورند اما نور امیدبخشی نیز به زندگی می‌تابانند. نوشته‌های ون بوی شفابخش است. در نثر پراکندۀ او به راحتی می‌‌‌توانید زندگی را حس کنید و من این نکته را دوست داشتم که این کتاب داستان‌هایی از زندگی‌های واقعی است و این حقیقت را لمس کردم که شخصیت‌هایش جایی در آن بیرون زندگی می‌کنند.» - مدلین دِی، پاریس ریویوز

«کتاب همۀ زیبایی‌های غم‌انگیزِ ون بوی یک مجموعه داستان بسیار خواندنی است که بر اساس حکایات شخصی افراد نوشته شده است. او در داستان‌هایش گاه بدبختی و گاه امید مردم را به تصویر کشیده است. طرفداران داستان‌های بی‌ریا از خواندن این کتاب بسیار لذت خواهند برد.» - پابلیشرز ویکلی

چرا باید کتاب همه زیبایی‌های غم‌‌انگیز را بخوانیم؟

کتاب همۀ زیبایی‌های غم‌انگیز چندین داستان کوتاه است که بر اساس زندگی واقعی و دردها و شادی‌های مردم نوشته شده است. اگر به داستان‌های کوتاه و واقعی علاقه دارید، حتماً این کتاب را بخوانید.

جملات درخشانی از کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز:

«پیش از آتش‌سوزی، هیچ‌کس به خانوادۀ مک‌کروچن اهمیت چندانی نمی‌داد. آن‌ها به زندگی در شهر عادت نداشتند. بچه‌ها چموش و گستاخ بودند و پنج‌تایی، پهلوبه‌پهلوی هم در پیاده‌رو راه می‌رفتند، افراد مسن را مسخره می‌کردند و بلندبلند به بچه‌های مردم متلک می‌انداختند. آقا و خانم مک کروچن، وقتی با هم ازدواج کردند که هنوز نوجوان بودند. مراسم ازدواجشان در کلیسایی سنگی برگزار شد. آن زمان حتی در عرف روستا هم مگی کم‌وسن‌وسال تلقی می‌شد. او با پای برهنه و لباسی سفید، با دقت به حرف‌های کشیش گوش می‌داد؛ بی‌آنکه واقعاً از آن سردربیاورد. مادر داماد به او گردنبندی نقره داد و مگی آن را به گردنش انداخت. داماد با دوستانش به کلیسا وارد شد. او گوشواره‌ای طلایی در یکی از گوش‌هایش انداخته بود. آستین‌های کت تیره‌اش تا نوک انگشتانش آمده بود. آن‌ها سوار بر اسبی کرنگ دور شدند. نمی‌شد فرزند خانوادۀ مک‌کروچن باشی اما از جزئيات این داستان خبر نداشته باشی. مادرشان، اغلب وقتی آن‌ها را به رختخواب می‌برد، برایشان می‌گفت: «وقتی زمانش برسه، شماها هم یکی‌یکی عاشق می‌شین؛ آسیاب‌ به‌نوبت.» آن‌ها به روستای داگلاس نقل‌مکان کردند، چون مدرسۀ خوب و شناخته‌شده‌ای داشت. آقا و خانم مک‌کروچن، آرزو داشتند بچه‌هایشان در زندگی پیشرفت کنند؛ اما ناگهان خانه‌شان در آتش سوخت.»

«پنی، اول درب کنسرو سوپ را باز کرد و آن را داخل قابلمۀ نقره‌ای ریخت تا گرمش کند، بعد نگاهی به اطراف و اثاثیۀ کیتی انداخت؛ به دنبال سرنخی می‌گشت که نشانی از ثروت کیتی داشته باشد، اما دکوراسیون خانۀ شمارۀ هفتادوهفت، مثل باقی خانه‌های محله بود:‌ یک میز ناهارخوری قرص و محکم، قبض‌هایی که پشت یک ساعت باتری‌دار کوچک کپه شده بود، یک جانانی پر از خرده‌‌نان‌های سفت، یک شومینۀ خاموش در اتاق نشیمن و گنجه‌ای پر از مجسمه‌های سرامیکی که لباس‌های قدیمی بر تنشان نقاشی شده بود و به نظر ارزشمند می‌آمدند. بعد از اینکه سوپ را خوردند و یک قوری دیگر چای دم کردند، خانم اُ دانل گفت که آماده است. داستان از سال 1901 شروع می‌شد. دخترکی به‌تازگی در مزرعه‌ای خارج از داگلاس متولد شده بود. نامش سلیا رایلی بود. او دوران کودکی خوبی داشت؛ در مزارع پرسه مي‌زد، با پدرش پیاده به کافه می‌رفت، با سطل آب می‌آورد و بوی علف تازه را در تابستان و بوی کاه را در زمستان استشمام می‌کرد. پانزده‌ساله بود که با فردی آشنا شد؛ پسری کمی‌ بزرگ‌تر از خودش، اهل روستایی در شمال ایرلند. او در مزارع کار و در هوای گرم، امرار معاش می‌کرد. سلیا و مرد جوان بعد از اینکه چند بار یواشکی یکدیگر را دید زدند، رفتند تا باهم قدم بزنند.»

«یک هفته قبل از تولد هشتادودوسالگی کیتی اُ دانل، وکیلی از دوبلین به ملاقاتش آمد. او شریک یک شرکت حقوقی بود و از کیفش پوشه‌ای با کپی‌هایی از مدارک ازدواج و مرگ سلیا بیرون آورد که مُهر مقامات نیویورک روی آن خورده بود. او همچنین فتوکپی مقالۀ روزنامه‌ای را به همراه داشت؛ مقاله‌ای از بخش آگهی فوت در روزنامۀ نیویورک تایمز. در پایین مقاله، عکسی از سلیا و رجی بود از دوران ازدواجشان؛ وقتی تنها بودند. وکیل، نامه‌ای در اختیار داشت که سلیا آن را نوشته بود. او پیشنهاد کرد که خودش نامه را با صدای بلند بخواند؛ چون دستان خانم اُ دانل، داشت می‌لرزید. پذیرش محتوای نامه دشوار بود. وکیل آنجا نشست و اجازه داد خانم اُ دانل شرایط را هضم کند. خانم اُ دانل شروع به گریه کرد و وکیل به او دستمال داد. وقتی خوب گریه کرد، وکیل بیرون رفت و منتظر ماند تا خانم اُ دانل برای ادامۀ کار آماده شود. وقتی به کیتی گفت: «سخته این‌قدر دیر بفهمی که کسی تو رو به فرزندی قبول کرده بوده.» کیتی با صدای لرزان گفت: «فکر می‌کنم بدتر از همه اینه: من هیچ‌وقت نتونستم از پدر و مادرم تشکر کنم که من رو به فرزندی قبول کردن. کاش می‌تونستم ازشون تشکر کنم چون کاری کردن که من فکر کنم واقعاً فرزند اون‌ها بودم.» وکیل، آدم خوش‌طینتی بود. گفت: «شما فرزند اون‌ها بودین.» کیتی گفت: «آخ که چقدر دوستشون داشتم. ای کاش به شوهرم هم می‌گفتم؛ نه به‌خاطر اینکه خیلی مسئلۀ مهمیه، بلکه راستش رو بخواین به این دلیل که ما همه‌چیز رو به‌هم می‌گفتیم.» طولی نکشید که وقت رفتن وکیل فرارسید.»

تحلیلی بر کتاب همه زیبایی‌های غم انگیز‌:

سایمون ون بوی مدتی طولانی به داستان‌های مردم گوش می‌داد. او این داستان‌ها را نقطۀ شروع کارش قرار داد و آن را تبدیل به کتاب همۀ زیبایی‌های غم‌انگیز کرد تا خوانندگان را به درون زندگی روزمره و دغدغه‌‌های مردم بکشاند. او در این کتاب داستان‌های مختلفی را تعریف کرده است، از خانواده‌ای گرفته که یک شخص مرموز و خیرخواه زندگی‌شان را نجات می‌دهد تا بوکسوری ستمدیده که به یک دزد کمک می‌کند. نویسنده در این کتاب نه تنها غم و شادی را به تصویر کشیده است بلکه نشان می‌دهد که چطور اتفاقات روزمره زندگی ما را شکل می‌دهد و انسان‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

اگر از خواندن کتاب همه زیبایی‌های غم‌انگیز لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• عشق با زمستان می‌آید مجموعه داستانی کوتاه اثر سایمون ون بوی نویسندۀ انگلیسی-آمریکایی است. او در این کتاب به زبان ساده و با لحنی روان داستان‌هایی جذاب و به یادماندنی را بازگو کرده است.

• کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر اثر خورخه لوئیس بورخس نویسنده و مترجم آرژانتینی است. این مجموعه داستان که ابتدا با نام باغ گذرگاه‌های هزارپیچ منتشر شده بود. داستان اصلی این کتاب، کتابخانۀ بابل است که راوی در آن از کتابخانۀ بی‌نظیر بابل صحبت کرده است.

• قاشق‌هایمان را از فروشگاه وولورت خریدیم اثر باربار کامینز نویسندۀ انگلیسی است. این داستان کوتاه اساساً یک زندگی‌نامه محسوب می‌شود و نویسنده آن را بر اساس ازدواج خودش با جان پمبرتون نوشته است که در سال 1935 به جدایی انجامید.

دربارۀ سایمون ون بوی‌: نویسندۀ انگلیسی-آمریکایی

همه زیبایی های غم انگیز

سایمون ون بوی در سال 1975 به دنیا آمد. او نویسندۀ انگلیسی-آمریکایی است که در حال‌حاضر در ایالات متحده زندگی می‌کند. او تاکنون سه مجموعه داستان کوتاه نوشته است و مجموعه داستان کوتاه‌‌اش با‌عنوان «عشق با زمستان می‌آید» برندۀ جایزۀ بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر در سال 2009 شد. اولین مجموعه‌ای که نوشت، «زندگی مخفی افراد عاشق» بود که در سال 2011 در فهرست نهایی جایزۀ ویلچک قرار گرفت. اولین رمان بلند ون بوی «همه چیز زیبا پس از آن آغاز شد» است که در سال 2011 منتشر شد و نامزد جایزۀ کتاب برگزیدۀ ایندی در سال 2012 برای رمان‌‌های داستانی شد و دومین رمانش وهم جدایی در سال 2013 منتشر شد. چهارمین رمان ون بوی در سال 2021 منتشر شد. ون بوی اغلب در مدارس، دانشگاه‌ها، کتابخانه‌های ایالات متحده، بریتانیا و چین سخنرانی می‌کند. او به‌صورت پاره‌وقت در مدرسۀ هنرهای تجسمی در شهر نیویورک و دانشگاه لانگ‌آیلند تدریس می‌کند.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی