حاجی مراد

(2)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
333

علاقه مندان به این کتاب
8

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب حاجی مراد

انتشارات با هم منتشر کرد:
من از راه مزارع به خانه باز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گشتم. اواسط تابستان بود؛ خرمن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خشک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده روی هم تلنبار شده بود و کشاورزان شروع به برداشت خوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گندم کرده بودند. در آن فصل از سال، انواع گل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و گیاهان به چشم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد، شبدرهای معطر به رنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های قرمز، سفید و صورتی؛ گل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مینا که در مرکزشان سفید متمایل به شیری رنگ بود و رایحه تند مطبوعی داشتند، به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چشم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوردند؛ شکوفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شلغم کوهی با عطر عسل زرد؛ گل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های استکانی سفید و بلند با زنگوله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های لاله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مانند؛ بوته ماش خزنده؛ گیاهان مامیثای خزنده زرد، قرمز و صورتی؛ گیاه بارهنگ با عطری ملایم؛ شکوفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صورتی و ارغوانی درختان میوه؛ سنبله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گندم در تلالو انوار آبی و سفید خورشید هنوز جوان و شاداب بودند اما به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سمت غروب که ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفت از شادابی آنها کاسته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد؛ گل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کتاب به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سرعت رو به پژمردگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشتند و رایحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان کاسته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. همین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور که پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتم، دسته گل بزرگی چیدم و به سمت خانه حرکت کردم که متوجه گودالی پر از شکوفه شدم.....
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی