ویل

(4)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
397

علاقه مندان به این کتاب
3

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب ویل

انتشارات روزنه منتشر کرد:
هر بار درِ کابینت را باز می‌کردم و آن بشقاب سبز را می‌دیدم، پدرم را می‌دیدم که پشت میز نشسته است. قهوه‌اش را می‌نوشد. باقی‌مانده‌ی نان ذرتی را می‌خورد.
نَع.
این آخرین چیزی بود که به پدرم گفتم. من نان ذرتی‌اش را نخواستم. به من نگو این مسیٔله اهمیتی ندارد، به من نگو احمقانه است به چنین چیزی فکر کنم، به من نگو پدرم درک می‌کند، به من نگو دست از سر آن دستورالعمل لعنتی بردارم. تو آن کسی نیستی که آن‌جا ایستاده بود. تو مدرسه‌ات دیر نشده بود. تو روز آخری که پدرت را دیده‌ای به او نگفته‌ای نَع.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (1)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • محسن ذکا
    • پاسخ به نظر

    ویل داستانی است که در اصل برای مخاطب جوان نوشته شده است... درباره‌ی برخی از مشکلات و نابهنجاری‌هایی که ممکن است برای هر جوانی پیش بیاید... ویل پسری شانزده ساله است که آسیب‌های جدی دیده و با پیاده‌روی و کار به دنبال یافتن خویش و رسیدن به پرسش‌های درونی‌اش است... می‌توانم این رمان را با ناطوردشت، زندگی در پیش رو و هاکلبری فین مقایسه کنم به خاطر داشتن تم تکامل شخصیت نوجوان.

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • محسن ذکا
    • 3

    خیلی پیشترها کلاس دوم ابتدایی، دومین یا سومین دندان پلایا افتاده بود اما لبخند مرا با لبخند جواب می‌داد. دندان‌های جلویی‌اش افتاده بود. مرحلۀ پری دندانی زندگی‌مان بود. و لبخند پلایا غول‌آسا بود. می‌فهمیدم چرا زیاد لبخند نمی‌زند. او از یک دختر تبدیل می‌شد به یک لبخند. ما هفت ساله بودیم. اما پلایا همان موقع هم می‌دانست -و می‌دانست که می‌دانم- هوایش را دارم.

عیدی