مایکل به خودش اجازه داد دوباره ذره ای ناچیز از امید را حس کند.برایسون عقلش را به کار انداخته بود و بلافاصله بعد از ناپدید شدن کین کار کردن روی کد را آغاز کرده بود.وقتی برایسون واقعا دل به کار میداد بی نظیر بود.او بود که پیرزن دیوانه ی لابی شیاطین ویرانی را خاموش کرده بود . همان پیرزنی که سعی کرده بود با طناب های پرنده بکشدشان.
جلد دومش تازه رسید و هنو نخوندم ولی خیلی کتاب خوبیه
حتما این مجموعه رو بخونین
مثل فصل اول هیجان انگیز