خُب، من میتونم دکمهها رو براش فشار بدم، تو برنامههایی که تماشاگرها شرکت میکنند، اگه خودش نمیتونه، من بهجاش میرم. یا میریم موزهٔ ویکتوریا و آلبرت. برای دیدن چیزهای به اون زیبایی فرقی نمیکنه چقدر پیر یا جوون باشی. یا موزهٔ تاریخ طبیعی. سَر رو زیر کتم جا میدم.
این کتاب موضوعی بسیار جالب و متنوع داشت و نویسنده به زیبایی از مشکلات جهان انتقاد کرده و بهنظرم متن کتاب واقعاً تکاندهنده بود. اگه دنبال یه رمان متفاوت هستید حتماً این کتاب رو بخونید.
رمانی بسیار جالب و متفاوت دربارهٔ موضوعاتی مثل زمان، جنون، پیری، سیاست، خانواده، عشق، هنر و دروغ بود. بهنظرم نویسنده هنرمندانه تمام جنبههای شخصیتهای انسانی و جامعه رو توی این رمان گنجونده.
رمان پاییز رو هم دوست داشتم ولی زمستون خیلی متفاوتتر بود. انسجام شخصیتها و بحثها و گفتوگوهای این کتاب برام خیلی واقعیتر بود. داستانی خیرهکننده دربارهٔ ارتباطات مختلف انسانی.