من همواره باور داشته ام که ما بیشتر شیفته اشتیاق هستیم، نه آنچه که این اشتیاق را در ما به وجود می آورد
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات قطره منتشر کرد:
شرح خیالی دیدار چهرههای محبوب فلسفه و روانشناسی آنقدر جذاب است که میتواند هر کتابی را به چاپ چهلم برساند. 28 سال از عمر انتشار «وقتی نیچه گریست» میگذرد و در این مدت آنقدر خوشاقبال بوده که مخاطبانی در سرتاسر جهان پیدا کرده است. نشر قطره هم به تازگی به مناسبت انتشار چهلمین نوبت این کتاب، چاپ جدیدی از آن را با طرحی نو و جلد گالینگور عرضه کرده است.
وقتی نیچه گریست آمیزهای است از واقعیت و خیال، جلوهای از عشق، تقدیر و اراده در وین خردگرای سدهی نوزدهم و در آستانهی زایش دانش روانکاوی. فردریش نیچه بزرگترین فیلسوف اروپا… یوزف برویر از پایه گذاران روانکاوی… دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده میشوند تا حماسه فراموش نشدنی رابطهی خیالی میان بیماری خارق العاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند. در ابتدای رمان لو سالومه، این زن دست نیافتنی از برویر میخواهد تا با استفاده از روش آزمایشی «درمان با سخن گفتن» به یاری نیچهی نا امید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب دو مرد برجسته و اسرار آمیز تاریخ تا ژرفای وسواسهای خویش پیش میروند و در این راه به نیروی رهایی بخش دوستی دست مییابند.
دکتر اروین د یالوم استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد گروه درمانگر و روان درمانگر اگزیستانسیال در خلال این رمان آموزشی به توصیف درمانهای رایج برای وسواس فکری که هر دو شخصیت داستان به نوعی گرفتار آناند، میپردازد ولی در نهایت روش روان درمانی اگزیستانسیال و رابطهی پزشک بیمار است که کتاب بیش از هر چیز در پی معرفی آن است. دکتر سپیده حبیب مترجم این کتاب، خود روانپزشک است و با یادداشتهای متعدد خود درباره مفاهیم تخصصی روانپزشکی و پزشکی درک این اثر برجسته را برای خوانندگان غیر متخصص در این زمینه بسیار آسان کرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
وقتی نیچه گریست از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.
وقتی نیچه گریست از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ مدال طلای باشگاه مشترکالمنافع کالیفرنیا در زمینهٔ رماننویسی
وقتی نیچه گریست رمانی از اروین دی یالوم استاد برجستهٔ رشتهٔ روانشناسیِ دانشگاه استنفورد، متخصص رشتهٔ اگزیستانسیالیست و رواندرمانگر است که در سال 1992 منتشر شد. این رمان خواندنی، تاریخچه جایگزین و تخیلی از خاستگاه روانکاوی فراهم میسازد و گفتوگویی عمیق و آموزنده میان علم و حقیقت شکل میدهد. وقایع این رمان بیشتر در وینِ اتریش در سال 1882 رخ میدهند. فیلسوفان و دانشمندان حاضر در کتاب وقتی نیچه گریست بدین شرحاند: فردریش نیچه و دکتر جوزف برویر که از بنیانگذاران روانکاوی هستند، همچنین زیگموند فروید که در دوره جوانی و دانشجویی خود به سر میبرد و بهعنوان سرگرمی بر روی موضوع رؤیاها تحقیق میکند و مشاور و راهنمای برویر نیز هست. و لو سالومه بانوی نویسنده روسی. نیچه و برویر در زندگی واقعی هرگز یکدیگر را ملاقات نکردند اما بخشهایی از این کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده است. اما آنچه که در وقتی نیچه گریست بیان میشود؛ یعنی دیدگاههای فیلسوفانه دربارهٔ شرایط انسانی و روشهای خودتحلیلی؛ پیشبینیکننده بسیاری از نظرات و تفکراتی است که به فروید نسبت داده میشود.
«کتاب وقتی نیچه گریست، تحقیقی است موشکافانه و رمانی هوشمندانه و سرشار از تخیل.» - بوستون گلوب
«کتابی نیرومند و معتبر! شگفتی در لحظهای جادویی و تکاندهنده نهفته است.» - جهان کتاب واشنگتن پست
«وقتی نیچه گریست پس از سناریوی فروید سارتر بهترین داستانپردازی دربارهٔ متفکری بزرگ است.» - شیکاگو تریبون
«اروین یالوم در این رمان تحسینبرانگیز، بهعنوان داستاننویسی ورزیده و پیشگوی برجستهٔ روح انسانی حق مطلب را ادا میکند.» - رولو مِی
«وقتی نیچه گریست پس از جلاد عشق، گامی رو به جلو برای اروین یالوم محسوب میشود. او افکار ژرف انسانی را در لفافهٔ داستانی بینظیر بیان میکند. بیش از این چه میتوان خواست؟» - تئودور روزاک، نویسندهٔ کتاب کورسو
«رمانی افسونگر دربارهٔ برخورد خیالی نبوغ نهفتهٔ زیگموند فروید و فریدریش نیچه. داستانی دلربا و جذاب.» - شبه جزیرهٔ پالو آلتو تایمز تریبون
کتاب وقتی نیچه گریست مملو از جملات و نظرات فلسفی متعدد، ارزشمند و بهنوعی درمانگر است. این رمان را هرکسی که بخواهد با رواندرمانی، فلسفه و یا نیچه آشنا شود، میتواند بخواند. ازآنجاییکه این دو فیلسوف هر یک به زبان خود نظریات، ایدهها، افکار و عقایدشان را بیان میکنند، با یکدیگر جدل میکنند و از نظراتشان دفاع میکنند یا نظر دیگری را نفی میکنند، متن این رمان بسیار جذاب شده است. در حقیقت این رمان به هدف آموزش فلسفه به زبانی ساده برای عام مردم نوشته شده است.
«سایر میزهای کافه توسط زنان و مردان جهانگرد یا مسنی که در حال صرف صبحانه بودند اشغال شده بود. بعضی فنجان قهوه در یک دست و روزنامه در دست دیگر مشغول مطالعه بودند. دورتر، ابری کبودرنگ از کبوتران پر میکشید و باز فرود میآمد. آبِ راکدِ آبراه بزرگ، درحالیکه تصویر کاخهای باشکوه ساحل را بازتاب داده بود، میدرخشید و تنها موج حاصل از یک کرجی که در طول ساحل میراند، آرامشش را برهم میزد. سایر کرجیهایی که در خواب بودند، به تیرکهای پرپیچ و تاب کنار آبراه بسته شده بودند؛ تیرکهایی که بر نیزههایی میماندند که دستی غولپیکر تصادفاً پرتاب کرده باشد. برویر با خود گفت: «بله، این درست است، به اطرافت نگاه کن، ابله! مردم از گوشهوکنار دنیا میآیند که ونیز را ببینند و حاضر نیستند پیش از دیدن این همه زیبایی بمیرند. نمیدانم چه مقدار از عمرم را تنها با نگاه نکردن و یا نگاه کردن و ندیدن از دست دادهام.» دیروز برای قدم زدن به اطراف جزیرهٔ مورانو رفته بود و وقتی پیادهرویاش به پایان رسید، هیچ ندیده بود؛ چیزی از آنهمه زیبایی ثبت نکرده بود، هیچ تصویری از شبکیه به قشر مغز منتقل نشده بود. تمام افکارش متوجه برتا بود: لبخند فریبایش، چشمان پرستیدنیاش و احساس بدن گرم و اعتمادکنندهاش و تنفس تندش زمانی که او را معاینه میکرد یا ماساژ میداد.»
«بهاین ترتیب برویر دیگر هیچ شتابی برای بازگشت بهسوی ماتیلده نشان نداد و درحالیکه سر فرصت صبحانه را با لو سالومه صرف میکرد، به مضحک بودن وضعیت خود میاندیشید. چقدر عجیب! برای جبران صدمهای که یک زن زیبا به زندگیاش وارد کرده بود، به ونیز روی آورده بود و حال شانهبهشانهٔ زنی بهمراتب زیباروتر نشسته بود. در همان حال متوجه شد که برای نخستین بار در چند ماه اخیر، ذهنش از درگیری وسواسی با برتا رهایی یافته است. میاندیشید شاید هنوز امیدی باشد. شاید بتوانم به کمک این زن، برتا را از صحنهٔ ذهنم دور کنم، همانطور که داروی بیخطری سنبلالطیب میتواند جایگزین مادهٔ خطرناکتری چون مرفین شود. آیا میتوان بهاینترتیب روشی اختراع کرد که معادل روانشناختی دارودرمانی جایگزین باشد؟ دراینصورت جایگزین کردن برتا با لو سالومه پیشرفت چشمگیری است! گذشته از اینها، او بسیار مطلعتر و فهمیدهتر است. برتا چطور بگویم زنی است با شخصیت نابالغ و از نظر جنسی رشدنیافته، کودکی که ناشیانه به قالب زنی درآمده است. بااینحال، برویر میدانست آنچه او را به سمت برتا جذب میکند همین معصومیت جنسی اوست.»
«چهار هفتهٔ بعد، ساعت چهار بعدازظهر، برویر پشت میز مطبش در ساختمان شمارهٔ هفت، خیابان بکر نشسته بود و بیصبرانه ورود دوشیزه لو سالومه را انتظار میکشید. غیرمعمول بود که در طول روز کاریاش وقفهای داشته باشد، ولی با اشتیاقی که برای دیدن لو سالومه داشت، سه بیمار قبلی را بهسرعت ویزیت کرده بود. هر سه ناخوشیهای سادهای داشتند و کوشش زیادی برای تشخیص لازم نبود. دو بیمار اولی مردانی شصت و چند ساله از مشکل مشابهی رنج میبردند: تنفس سخت و سرفهٔ خشک و آزاردهنده. سالها بود که برویر آمفیزم مزمنشان را درمان میکرد. در هوای سرد و مرطوب، برونشیت حاد هم بر آن اضافه میشد و مشکل ریوی شدیدی ایجاد میکرد. برای هردو، مرفین برای سرفه (گرد دووِر پنج عدد، سه بار در روز)، مقدر کمی خلطآور (ایپکاک)، بخور آب جوش و ضماد خردل روی قفسهٔ سینه تجویز کرد. گرچه بعضی پزشکان استفاده از ضماد خردل را بیفایده میدانستند، ولی برویر به آن اعتقاد داشت و اغلب تجویزش میکرد، خصوصاً امسال که به نظر میرسید نیمی از ساکنان وین دچار مشکل تنفسی شدهاند. این شهر برای سه هفته رنگ آفتاب را ندیده بود و بارانی ریز و سردْ بیرحمانه میبارید!»
علوم زیادی در زمینههای مختلف وجود دارند که هدف اصلیشان جستجو و واکاوی زندگی و روح و روان انسانهاست و کتابها پرچمدار این علوماند. وقتی نیچه گریست، رمانی داستانی و تاریخی - تخیلی اثر دکتر اروین دی. یالوم، اگزیستانسیالیست و رواندرمانگر آمریکایی است. اروین یالوم روانپزشکی علاقهمند به فلسفه و داستانگویی است. او در آثار داستانی و غیرداستانی خودش تلاش کرده است که دو رشته فلسفه و روانپزشکی را بهخاطر بینشهای مشترکی که ممکن است به مردم ارائه کنند، ترکیب و ارائه کند. یالوم رمان فلسفی و متقاعدکنندهای با استفاده از شخصیت فردریش نیچه نوشته است. او در وقتی نیچه گریست؛ دیداری خیالی، پربار و طولانی بین جوزف برویر، روانشناس؛ و فردریش نیچه، فیلسوف؛ تصویر میکند که طی آن هر یک از این دو شخصیت تلاش میکنند تا دیگری را درمان کنند. این کتاب علاوه بر نمایش تفکرات و هویت دو شخصیت اصلی کتاب، تجسم قدرتمندی از زیگموند فروید جوان، شاگرد و دوست برویر، لو سالومه و شخصیتهای خیالی دیگری مانند دوست قدیمی برویر، مکس، مربیاش و ... ارائه میدهد. یالوم در وقتی نیچه گریست خوانندگانش را تشویق میکند که به کشف اندیشه دشوار نیچه بپردازند. نیچة کتاب یالوم، بیان میکند که هدف اصلی اندیشههای او آن است که معنایابی در زندگی را جایگزین نهیلیسم یا ناامیدی کند که تفکرات آتئیستی به وجود میآورند. در طول کتاب، خواننده در خلال گفتگوهای خیالی برویر و نیچه به تفضیل با اندیشههای این فیلسوف آلمانی آشنا میشود. در نوع خود وقتی نیچه گریست، میتواند انسان را در مسیر پرورش اندیشهها و ایجاد روشهای جدیدی در زندگی و تلاش در جهت عشق ورزیدن به سرنوشت هدایت کند. عشق به سرنوشت به حالتی گفته میشود که انسان بتواند زندگی خودش را بهگونهای زیست کند که بتواند سرنوشتش را بفهمد و شکل دهد و در آغوش بکشد.
وقتی نیچه گریست که عمده داستان آن در وین دهه 1880 رخ میدهد، قصهٔ ملاقات فرضی بین دو شخصیت واقعی، دکتر جوزف برویر و فردریش نیچه فیلسوف بزرگ را به نمایش میگذارد. نتیجه این ملاقات و گفتگوهای پیدرپی درمانی منجر به ایجاد روانکاوی مدرن میشود. این رمان دراماتیک، شخصیتهای تاریخی مهمی را دور هم جمع کرده است. جوزف برویر، از پدران روانکاوی است که در اوج حرفه خودش به سر میبرد. فردریش نیچه هم بزرگترین فیلسوف اروپا است که یاس و ناامیدی او را به آستانه خودکشی کشانده و زیگموند فروید که در آن زمان دانشجوی محققی است که هنوز شهرت کافی به هم نزده است. داستان از سال 1882 شروع میشود. در یک کافه دکتر یهودی معروف جوزف برویر و لو سالومه بانوی زیبای روسی یکدیگر را ملاقات میکنند. لو با دکتر برویر درباره دوست جوانش، فردریش نیچه که گرفتار میگرن شدید و نیازمند درمان فوری است صحبت میکند. لو ادعا میکند که دکتر برویر تنها کسی است که میتواند نیچه را از شر ناامیدی نجات دهد تا خودکشی نکند. لو به دکتر برویر میگوید که این بیماری، بیماریای نیست که پزشکان بتوانند آن را تشخیص دهند. دوشیزه جوان برنمیتابد که جهان یکی از فیلسوفان جوانش را از دست بدهد و از این فاجعه قریبالوقوع اظهار پریشانی میکند. لو سالومه، دکتر برویر را متقاعد میکند که نیچه را معاینه کند و از او میخواهد که دخالت او را به نیچه اطلاع ندهد و پزشک بودن خودش را هم از نیچه پنهان نماید. برویر معتقد است که میتواند نیچه را از طریق روش جدیدی که او آن را «گفتاردرمانی» مینامند، درمان کند. در همین حال دکتر برویر خودش درگیر یک وسواس جنسی و عشقی بیمارگونه نسبت به یکی از بیمارانش است.
• برای درک بهتر این داستان باید دانست که در عالم واقعی، فردریش نیچه به خانم لو سالومه علاقهمند بوده است. سالومه، نیچه را پس زد و این علاقه بک طرفه در آن زمان به جایی نرسید. نیچه در زندگی واقعی چنین شکستی را تجربه کرده بود. همچنین باید بدانید که نیچه در برهه زمانی رمان واقعاً در وین حضور داشته اما کسی نمیداند که هدف نیچه از اقامت در وین چه بوده است. نویسنده با بهرهگیری از این دو اتفاق تاریخی و اندکی تخیل، وقایع داستانش را پیریزی میکند. همچنین توجه به این نکته ضروری است که وقتی شخصیتهای اصلی رمان با یکدیگر ملاقات میکنند، برویر قبلاً گفتاردرمانی را به شکل دیگری امتحان کرده است.
• برویر پیش از نیچه، بیماری داشت به اسم برتا پاینهایم که در آن زمان او را با نام مستعار Anna O صدا میزد و نسبت به او عشقی بیمارگونه پیدا کرده بود. برویر در خلال درمان آنا، گفتاردرمانی را بهصورت تجربی کشف میکند. او برای درمان آنا، او را هیپنوتیزم کرد و وادارش ساخت که تجربیات نگرانکنندهاش را آشکار سازد. این عمل و جلسات روان درمانی، منجر به بهبود برتا پاینهایم شده بود.
• نیچهٔ داستان، با اکراه به وین سفر میکند تا دکتر برویر او را معاینه کند و در وهله اول بسیار ترشرو و غیردوستانه به او اعلام میکند که نمیتواند از درمان ارائه شده در این کلینیک بهره ببرد. بعداً برویر به اتاق نیچه میرود و او را میبیند که بهخاطر میگرن روی زمین افتاده و از درد به خود میپیچد. نیچه مغرور که درد و رنج او را عاجز کرده است، برای برویر شرطی میگذارد. اگر برویر به او اجازه دهد تا وسواس عشقیاش را درمان کند، او نیز تن به درمان دکتر برویر میدهد. در ابتدا جلسات درمانی روزانه این دو مرد پر از تنش و دشوار است و هرکدام سعی میکنند برتری خود نسبت به دیگری را به اثبات برساند اما باگذشت زمان، هر دوی آنها از موضع خود پایین میآیند و با یکدیگر راحتتر میشوند و اسرار، ترسهای عمیق، خواستهها و اضطراب وجودیشان را موردبحث قرار میدهند.
اگزیستانسیالیسم
وسواس عشقی برویر نسبت به برتا پاینهایم و نیچه نسبت به لو سالومه، هر دو صرفاً پردههایی هستند که شکست روحی انسان در مواجه با واقعیت مرگ و فناپذیری خودش، یعنی یکی از سائقهای وجودی ذکر شده در منابع رواندرمانی اگزیستانسیال را میپوشانند. در حقیقت، یکی از نقاط عطف رمان زمانی است که برویر و نیچه در گورستان مرکزی وین قدم میزند و دکتر برویر، هنگام تماشای قبر پدر و مادر خود میگوید که مدتها فکر میکرده که «زندگی جرقهای است میان دو خلأ، تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از مرگ ...» این جمله از اساس و پایه، اگزیستانسیالیستی است. بیان کردن این افکار و دیگر موضوعات مربوط به آنها در گورستانی نزدیک به یکی از پایهگذران اگزیستانسیالیسم، دستکمی از رواندرمانی تماموکمال ندارد. در این رمان دو فردی که دچار وسواس ناامیدکنندهای هستند، با سروکله زدن با مفهوم مرگ یاد میگیرند که دیدگاهی واقعگرایانهتر به مسائل زندگی داشته باشند و با انجام این کار میآموزند که از وسواسهای خود که راهی برای اجتناب از مواجه با مسائل اصلی زندگی است فراتر بروند.
نیچه
نیچه و برویر با تجزیهوتحلیل متقابل، موفق به درمان یکدیگر میشوند. برویر در این رمان نظرات و ملاحظات خود را به کمک دوست جوانش زیگموند فروید که بهنوعی نقش صدای درونی او را بازی میکند، بیان میکند. نیچه نیز خود بیانکننده نظرات و افکارش است. درمان متقابلی که این دو نفر پیش میگیرند بعدها تبدیل به درمان گروهی میشود. یعنی افراد به یکدیگر کمک میکنند تا از خواستهها، غرایز و ترسهای ناخودآگاهشان آگاه شوند. توجه به این نکته ضروری است که در بازه زمان فرضی ملاقات نیچه و برویر، روانکاوی به شکل امروزی هنوز رواج پیدا نکرده بود و نیچه و برویر در خلال پیشرفت گفتگوهایشان آن را شکل میدهند. نقطه عطف داستان جایی رخ میدهد که نیچه از برویر میخواهد که نه مانند یک پزشک که مانند یک رواندرمانگر فکر کند. او برویر را قانع میکند که گاه نه منشأ یک پیامد، بلکه معنای آن است که اهمیت دارد و با کشف این معنا میتوانیم به درمان برسیم.
شرکت میلینیوم در سال 2007 فیلمی بلند با اقتباس از کتاب وقتی نیچه گریست ساخت.
• کتاب درمان شوپنهاور اثر دیگری از اروین دی. یالوم رواندرمانگر مشهور آمریکایی است. او در این رمان تصور میکند که فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و بهنوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروههای درمانی رواندرمانگری مشهوری به نام جولیوس وارد میشود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان، به مرور دوبارهٔ زندگی و کارش نشسته است.
• کتاب مسئلهٔ اسپینوزا اثر دیگری از اروین دی. یالوم رواندرمانگر مشهور آمریکایی است. این کتاب دربارهٔ بنتو اسپینوزا است، فیلسوف و متفکر قرن هفدهم که زمینهساز روشنگری در قرن هجدهم بود و در بیستوچهار سالگی از جامعهٔ یهودی طرد و فروش کتابهایش ممنوع شد. یالوم در روایتی جذاب و پرکشش، از زندگی و ماجراهای این فیلسوف مشهور میگوید.
اروین دی یالوم متولد سال 1931 در واشنگتندیسی، یک روانپزشک اگزیستانسیال است. برخی از کتابهای رواندرمانی او داستانی هستند مانند وقتی نیچه گریست و برخی دیگر مانند رواندرمانی اگزیستانسیال غیرداستانی هستند. او رشته پزشکی را در بوستون و در سال 1956 و رشته روانپزشکی را در نیویورک در سال 1960 خواند و در سال 1963 توانست به سمت استادی دانشگاه استنفورد برسد. او در همان سالها پایههای اولیه الگوی روانشناسی اگزیستانسیالیسم را پی ریزی کرد. یالوم کتابهای بسیاری نوشته است و در اکثر آنها سعی میکند از سکوی داستانپردازی پلی بکشد بهسوی درمانِ روان خوانندگانش. او در سال 2002 موفق به دریافت جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا شد. یالوم که خود اکنون استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه استنفورد است، زندگی حرفهای خود را وقف دادن مشاوره به کسانی که از اندوه و اضطراب رنج میبرند کرده است و به آنها کمک میکند با مفهوم مرگ کنار بیایند. باتوجهبه این پیشینه، وقتی نیچه گریست بهعنوان ارزیابی ادبی از تاریخ، فلسفه و عملکرد روانکاوی در نظر گرفته میشود. از لحاظ موضوعی این رمان به هراس، ناامیدی، میل و اشتیاق، بیماری روانی، درمان پزشکی، رواندرمانی، هیپنوتیزم و بیماری لیمرنس (عشق کاذب) میپردازد.
سپیده حبیب متولد سال 1349 تهران مترجم آثار حوزه روانپزشکی است. نام او و اروین دی یالوم معمولاً همزمان بهخاطر کتابخوانها میرسد. او عمده شهرت خود را بهخاطر ترجمه کتب یالوم دارد. او کتب یالوم را با کسب اجازه از وی به زبان فارسی برگردانده است. او تحصیلات اولیهاش را در مدرسه فرهاد و دبیرستان هدف گذراند و در سال 1375 دکترای عمومی و در سال 1381 تخصص روانپزشکیاش را از دانشگاه علوم پزشکی ایران گرفت و تحصیلاتش را به پایان رساند. این بانوی مترجم در حال حاضر در تهران ساکن است و ترجمه، طبابت و پژوهش میکند. به جز وقتی نیچه گریست، از مهمترین عناوین ترجمه شده توسط وی میتوان به کتابهای «رواندرمانی اگزیستانسیال»، «درمان شوپنهاور»، «مامان و معنی زندگی»، «هستی» و «چگونه یونگ بخوانیم» اشاره کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
من همواره باور داشته ام که ما بیشتر شیفته اشتیاق هستیم، نه آنچه که این اشتیاق را در ما به وجود می آورد
بخشی از پریشانی تو ناشی از یک خشم مدفون شده است . چیزی در تو هست نوعی ترس و کمرویی که اجازهی ابراز خشمت را نمیدهد , به جای آن به فروتنیت مینازی , نوعی پاکدامنی اجباری برای خود به پدید آورده ای ،احساسات را در عمق مدفون میکنی و چون دیگر خشمی را تجربه نمیکنی , تصور میکنی یک قدیسی ؛ فرو خوردن خشم , انسان را بیمار میکند.
مردن دشوار است. من همیشه معتقد بوده ام که آخرین پاداش مرده این است که دیگر نخواهد مرد
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
یکی از دلایلی که خیلی این کتاب رو داشتم حس همزاد پنداری ای بود که با برویر داشتم وقتی از نا امیدیش حرف میزد. آخر داستان جالب تموم شد و باعث شد به این فکر کنم اگر خیلی از این چیزهایی رو که الان دارم رها کنم چه اتفاقی برام میوفته و هویتم چطور تغییر میکنه. ترجمه بسیار خوب
بهتریییین کتاب زندگیم.. همین
کتاب داستان بسیار جذابی داره. ترجمه هم خوبه.