نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افراز منتشر کرد:
جیلیان عمیقاً.
جک چی؟
جیلیان زندگیم داره از عمق تکون میخوره غلطه، باید بگی عمیقاً تکون میخوره.
جک الان وقت ایراد گرامریه؟ حالا هر چی! تو خودت میتونی؟
جیلیان چیو؟
جک چی چیو؟
جیلیان چیو میتونم؟
جک [مکث کوتاه] همینُ میتونی بگی؟ میتونی بگی زندگیم داره عوض میشه و از این حرفها. میتونی؟
جیلیان نمیدونم. تو میتونی؟
جک الان تو داری سر به سر من میذاری؟
جیلیان [لحن شیطنتآمیز] تقصیر خودته دیگه.
جک [لحظهای به جیلیان زل میزنه و بعد نگاهشو برمیداره] شاید اگر من تو رو درست شناخته بودم هیچ وقت باهات ازدواج نمیکردم. شاید که نه مطمئنم اگر درست شناخته بودمت باهات ازدواج نمیکردم.
جیلیان [جدی] اوه! چرا میکردی.
جک [فکر] شاید.
جیلیان ازدواجهای سنتی بهترین بودن. تا روز عروسیت زنتو نمیدیدی. همه چی با خونوادهها بود. به خاطر یه سری رسم و رسوم و اینجور حرفها تا روز عقدت چشمت به عروس نمیافتاد. بعد، اون روز، یهو تورُ از صورتش کنار میزدی، قلبت از هیجان میایستاد تو اون لحظه. رو زمین نبودی انگار ...
جک بعد میفرستیش دنبال یه کاری، همون نخودسیاه و میشینی به فکر. به اینکه چه اتفاق کوفتی داره تو زندگیت میافته؟
جیلیان تغییر زندگی. مال شما مردهاست!
جک [ناراحت] بله، میدونم.
جیلیان مثل سینههای آدم میمونه، شما مردها هم دارین، ولی نه بهشون فکر میکنین نه ازشون استفادهای میبرین.
جک من همیشه به سینههام فکر میکنم ...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.