هم قفس عقاب

(8)
نویسنده:

4,250,000ریال

3,825,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
3636

علاقه مندان به این کتاب
17

می‌خواهند کتاب را بخوانند
5

کسانی که پیشنهاد می کنند
8

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب هم قفس عقاب

همون جا به تخت پشتش تکیه داد. دستش رو روی زانوی خم شده اش گذاشت و مثل کسی که از قله ی اورست برگشته گفت: وقتی از جنگیدن خسته میشی چکار میکنی؟
چکاوک کمی جلوتررفت و جلوی چارچوب ایستاد. ایمان ادامه داد: اون موقعی که کتک می خوری؟
لب های چکاوک باز شد، اما حال اون لحظه ها چیزی نبود که بتونه در موردش حرف بزنه. ایمان دوباره گفت: اون موقعی که دیگه نای تکون خوردن نداری ولی باید ادامه بدی...
می خوای همون لحظه یه دستی بیاد برت داره ببره یه جای بی نام و نشون... یه جایی خاکت کنه به همه بگه دیگه تموم شد. دست از سرش بردارید.
دست های چکاوک از هر دو طرف آویزون شد و به چشم های ایمان زل زد که انگار داشت حال چکاوک رو مو به مو میگفت. بغض داشت و سوزش اشک رو حس می کرد ولی زبون توی دهنش نمی چرخید. ایمان اضافه کرد؛ اون دست هیچ وقت نمیاد چکاوک!

نظرات کاربران (3)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • ترانه سراج
    • پاسخ به نظر

    قلم خانم زهیری معرکه اس تمام کتابهاشون

  • تصویر کاربر

    • فرزانه یاری
    • پاسخ به نظر

    یک تریلر نفس گیر و خواندنی قلم مهسا زهیری حرف نداره

  • تصویر کاربر

    • ملیکا نیک خواه
    • پاسخ به نظر

    خیلی قشنگه حتما بخونید

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی