انجمن منتظران رهبر

(1)

300,000ریال

270,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
369

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب انجمن منتظران رهبر

انتشارات افکار منتشر کرد:
ناگهان صدای بسیونی‌بیگ قطع شد و سرش را پایین انداخت. اشکی از پشت عینک ته‌استکانی‌‌‌اش چکید و بی‌درنگ تن فرتوتش لرزید و سخت گریه کرد‌. سکوتی در اتاق حاکم شد‌. شیخ علی سحاب که شور گرفته بود، بلند شد و با صدای کلفتش فریاد زد:
- رهبر فقط مصطفی نحاس!
مردم پشت سرش تکرار کردند‌. جناب کامل که انگار فهمیده بود حاضرین از شلوغی، گرما، تشویق و شعار خسته شده‌‌اند، به سمت میکروفون رفت و از آن‌ها تشکر کرد‌. فاتحه‌‌ای برای روح رهبر خواندند‌. سپس جلوی در ایستاد و آن‌ها را بدرقه کرد‌. دو بزرگ حزب و بعضی از حاضرین رفتند، اما اکثریت در اتاق ماندند‌. قبلاً هم در مراسم‌های زهار حاضر شده بودند و روندش را می‌دانستند‌. پس، کنار جایگاه و‌ روبه‌روی در کوچک جمع شدند‌. دیری نپایید که در باز شد و خدمتکار پیر که لباس سیاه به تن داشت، ظاهر شد‌. سینی بزرگی به دست داشت‌. داخلش مقدار زیادی ساندویچ بود که با نان‌های محلی درست شده و با گوشت آب‌پز پر شده بود‌. تا سینی از ورودی در دیده شد، جمعیت وحشیانه به آن حمله کرد‌. مستخدم ساندویچ‌ها را به سمت‌شان پرت می‌کرد‌. در چشم‌به‌هم‌زدنی جنگ سختی درگرفت‌. دست‌ها بود که ساندویچ‌های گوشت را می‌قاپید‌. صدا‌ها بالا رفت و به سرعت تبدیل به جیغ و داد و فحش‌های رکیک شد‌. جناب کامل الزهار بالای جایگاه ایستاده بود و مردم گلاویز را تماشا می‌کرد‌. آرام بود و حرفی نمی‌زد تا اینکه معرکه جمع و هر کس با غنیمتی پراکنده شد. کم‌کم اتاق خالی شد‌. آنگاه جناب کامل برخاست و در را بست‌.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی