

پیاده روی و سکوت در زمانه هیاهو (خرد و حکمت زندگی)(6)(پالتویی)
انتشارات گمان منتشر کرد:
این کتابها فلسفه را ساده نمیکنند بلکه از ابهت هراس آور فلسفه میکاهند. خواننده ممکن است خواندن این کتابها را به امید یافتن پاسخهای روشن آغاز کند: پاسخی برای مسئلهی تنهاییاش، چرایی مرگ، منشأ ملال و دل زدگی… اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یک جور انکار مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همه کس باشد وجود ندارد. کتابهایی که چنین مدعاهایی دارند قطعا فریبکارند. کتابهای این مجموعه نسخه نمیپیچند و سیاههای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمیگذارند؛ بلکه میخواهند به فهم بهتر زندگی و پرسشها و تجربههایمان کمک کنند، چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریک زندگی و در لحظات دشوار، درکمان از پرسشهای بیپایان انسانی روشنتر شود، بدانیم فیلسوفان و حکیمان جهان به این پرسشها چطور فکر کردهاند؛ تا با فهم دقیقتر رو دیدی بازتر بتوانیم در زندگیمان تصمیم بگیریم، مسئولیت تصمیممان را شجاعانه برعهده بگیریم و با عواقب تصمیمهایمان آگاهانه روبرو شویم.
هزاران سال است آدمهایی که دور از بقیه زندگی کردهاند - راهبانی که بر قلهی کوه زیستهاند، تارکان دنیا، دریانوردان، چوپانان یا مکتشفان که همیشه در سفرند به این باور رسیدهاند که کلید اسرار و کشف رموز زندگی در سکوت به دست میآید. نکته همین جاست. حسابی دریانوردی میکنید، اما در راه برگشت ممکن است بفهمید آنچه در پیاش بودهاید در درون خودتان است. بتهوون، همانطور که همه میدانند، آخر سر کاملا ناشنوا شد. این تحول اصالتی عمیق و روحی آزادمنش در وجودش پروراند. سمفونی نهم را فقط با صداهایی که در سرش خانه کرده بود نوشت و رهبری کرد. در طول نخستین اجرای قطعه، پشت به جمعیت ایستاده بود تا ارکستر را رهبری کند. وقتی اجرا تمام شد، باید بر میگشت تا ببیند حضار دارند کف میزنند یاهو میکنند. نه تنها تشویق میکردند، بلکه اشتیاق و هلهلهشان چنان اوج گرفته بود که پلیس وین را خبر کردند تا دوباره نظم و آرامش را برقرار کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
معرفی کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو اثر ارلینگ کاگه
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
معرفی کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو:
واکنشهای جهانی به کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو:
چرا باید کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو:
«قطب جنوب آرامترین جاییست که میشناسم. وقتی تنها به سوی قطب پیاده راه میسپردم، در آن پهنۀ بیکران و ممتد، صدای هیچ بنیبشری جز خودم به گوش نمیرسید. تنها در برف، در اعماق آن هیچِ سپید، سکوت را میشنیدم و حس میکردم. (شرکت هواپیماییای که مرا به لبۀ شمالیِ قطب جنوب رساند مجبورم کرده بود با خودم دستگاه بیسیم ببرم. لحظۀ آخر که پیاده میشدم، باتریهای بیسیم را در سطل آشغال انداختم.) در امتداد سردترین قارۀ جهان که به سوی جنوب میرفتم، کیلومترها تا خودِ افق همهچیز یکدست و سفید بود. روی سطحی که زیر آن حدود سی میلیون کیلومتر مکعب یخ بود پا میفشردم. آخرش، در آن انزوای محض، یکهو متوجه شدم هیچ چیزی در آنجا کاملاً صاف و یکدست نیست. برف و یخ ترکیبهای انتزاعیِ ریزودرشتی شکل داده بود. آن سپیدیِ یکپارچه حالا به شکل سایهروشنهای بیشماری از سفید درآمده بود. در دامنِ برف تهرنگی از آبی به چشم میدیدی، کمی به سرخی، سبزی، و اندکی به صورتی میزد. انگار چشمانداز پیشِ رو در امتداد مسیر مدام در حال تغییر بود، اما اشتباه میکردم. فضای اطرافم همانطور مانده بود. من بودم که عوض میشدم.»
«در مدرسه راجعبه امواج صدا چیزهایی یاد گرفتم. صدا پدیدهای فیزیکیست و با واحد دسیبل میتوان اندازهاش گرفت، گرچه خوشایندم نیست صدا را صرفاً با جدول اعداد بسنجم. سکوت چیزی بیش از تصور و فکر است؛ مفهوم است. ممکن است سکوتِ اطرافمان صداهای زیادی در بر داشته باشد. اما جذابترین نوعِ سکوت سکوتِ درون است، سکوتی که خودمان باید خلق کنیم. خیلی وقت است دیگر دنبال سکوت مطلق در اطرافم نیستم. آن سکوتی که در پیاش هستم سکوت درون است. از یک فوتبالیستِ در سطح جهانی از تجربۀ آن همهمه و سروصدای زمین فوتبال پرسیدم، اینکه چه حالی دارد وقتی درست در حلقۀ جمعیت، وسط استادیوم، ایستاده و توپ را مثل فرفره راهیِ دروازه میکند. پاسخش این بود که بعد از شوت کردن توپ، با اینکه سروصدای استادیوم سر به فلک میکشد، هیچ صدایی نمیشنود. فریاد میکشد. اولین بنیبشریست که میبیند توپش گل شده. ولی هنوز از استادیوم صدایی به گوش نمیرسد. بعد از او، همتیمیهایش متوجه میشوند که توپ از خط دروازه گذشته و شروع میکنند به خوشحالی.»
در کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو چه میخوانیم؟
از کجا پیادهروی را شروع میکنیم؟
مقصد ما کجاست؟
تنهایی و انزوا در این دنیای مدرن به چه کارمان میآید؟
قرار دادن یک پا در مقابل پای دیگر و آغاز سفری اکتشافی، در ذات و طبیعت ما نهفته است. با اینکه پیادهروی فعالیتی جهانی است اما هر کس آن را به شکل خاصی تجربه میکند. برای کاشف مشهور ارلینگ کاگه، پیادهروی همراهی با طبیعت و رسیدن به خلاقیت است. او پیادهروی و سکوت را فرصتی برای گفتوگو با خود و افکارش میداند. او معتقد است راه رفتن پادزهر زیادی در این دنیای پرسرعت است که همۀ ما در آن عجله داریم حتماً به چیزی برسیم.
فهرست مطالب کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو
• یادداشت مترجم
• سکوت؛ در زمانۀ هیاهو
• یادداشتها
• پیادهروی
• پینوشتها
اگر از خواندن کتاب پیادهروی و سکوت در زمانهی هیاهو لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
- نیلوفر و مرداب اثر تیچ نات هان راهب بودایی و معلم معنوی که در آن راز خوشبختی و رسیدن به آرامش را با مخاطبین به اشتراک گذاشته است. او با آموزش ذهنآگاهی و توصیهها و تمرینهای الهامبخش خود به مخاطبین یاد میدهد چطور شاد باشند و هدف خود را در زندگی پیدا کنند.
- کتاب فلسفهی پیادهروی اثر فردریک گرو فیلسوف فرانسوی است. او در این کتاب دیدگاه تازهای به پیادهروی داشته و از تأثیر آن بر زندگی فیلسوفان و نویسندگان مشهوری همچون کانت، نیچه، گاندی و غیره میگوید و به شما نشان میدهد پیادهروی چه تأثیر بر ذهن و الهامبخشی دارد.
دربارۀ ارلینگ کاگه: کاشف و نویسنده





شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













