مادری که کم داشتم

(5)

2,980,000ریال

2,682,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
3159

علاقه مندان به این کتاب
53

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
5

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب مادری که کم داشتم

انتشارات ترجمان منتشر کرد:
بسیاری از مشکلات عاطفی ما در بزرگسالی ریشه در دوران کودکی‌مان دارد. وقتی به خاطر بی‌اعتمادی اجازه نمی‌دهیم دیگران به ما نزدیک شوند، یا وقتی از وابستگی به دیگران می‌ترسیم یا می‌خواهیم به هر قیمتی آن‌ها را راضی نگه داریم، از مشکلاتی رنج می‌بریم که برآمده از رفتار مادرانمان با ماست، مادرانی که شاید همه چیز را در اختیار فرزندشان قرار داده و در کنار او حضور فیزیکی داشته باشند، اما به لحاظ عاطفی به کودکانشان بی‌اعتنایی کرده‌اند، یا حتی آزارشان داده‌اند. جاسمین لی کوری، در این کتاب، غیبت عاطفی مادر را ریشه بسیاری از این مشکلات می‌داند و سعی می‌کند راه‌هایی برای التیام این زخم‌ها ارائه دهد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب مادری که کم داشتم اثر جاسمین لی کوری

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مادری که کم داشتم از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب مادری که کم داشتم از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

معرفی کتاب مادری که کم داشتم:

مادری که کم داشتم اثر روان‌درمانگر جاسمین لی کوری است. این کتاب، راهنمایی برای خودسازی و یافتن عشق گم‌شده است که در سال 2010 منتشر شد. جاسمین لی‌ کوری روان‌درمانگر برجسته‌ای است و تخصص او در زمینۀ کمک به بزرگسالانی است که در کودکی نادیده گرفته شده یا مورد آزار قرار گرفته‌اند و تاکنون به هزاران زن و مرد در این زمینه کمک کرده است تا زخم‌های پنهانی را که از هر نوع مادری به جا مانده است، التیام بخشند.

واکنش‌های جهانی به رمان کتاب مادری که کم داشتم:

«سال‌ها پیش، من در تعطیلات بودم و کتاب مادری که کم داشتم را خواندم. این کتاب، یکی از آن کتاب‌هایی بود که مرا بیدار کرد... من روند فرزندپروری‌ام را تغییر دادم و این زندگی من را تغییر داد.» - دکتر نیکول لپرا، نویسندۀ کتاب «چگونه کارها را انجام دهیم»

«این کتاب مکاشفه‌ای است برای عده‌ای از ما که مادرشان آنچه نیاز داشته‌اند را برآورده نکرده است. نویسنده با حساسیت و اقتدار اصول رشد کودک و معنای کم‌ بودن مادر را به‌هم پیوند داده است.» - دکتر کانی داسون

«جاستین لی‌ کوری در کتاب مادری که کم داشتم با دلسوزی و به‌وضوح، تأثیر کم بودن مادر و آنچه را برای غلبه بر آن نیاز است توضیح می‌دهد. این کتاب مناسب کسانی است که به تازگی مادر شده‌اند و می‌خواهند محیطی دوست‌داشتنی برای فرزندان‌شان ایجاد کنند و نمی‌خواهند در بزرگسالی هیچ حفره‌ای درون قلب‌ فرزندان‌شان باقی بماند و نیز پزشکانی که علاقه‌مند به درک و التیام این زخم‌ها هستند.» - روان‌درمانگر ایولین باسف

«جاسمین لی کوری در توصیف اهمیت نیازهای دلبستگی دوران کودکی و زخم‌های روانی بر جای مانده از مادری که از لحاظ عاطفی غایب بوده و نتوانسته نیاز کودکان را به‌قدر کافی برآورده سازد، بسیار با مهارت عمل کرده است. او به طرز ماهرانه‌ای گام‌های روشنی برای بزرگسالان زخم‌خورده فراهم کرده است تا بتوانند نقاط قوت درون خود را بشناسند و زخم‌هایشان را التیام بخشند. من این کتاب را از صمیم قلب به هر کسی که مایل است زخم‌هایی که از مادرش خورده را درک کند و التیام بخشد توصیه می‌کنم.» - شرلی ژان اسمیت، نویسنده

چرا باید کتاب مادری که کم داشتم را بخوانیم؟

آیا مادرتان درگیر کارهای بسیارش و دور از دسترس شما بود؟ یا اینکه تحقیرتان می‌کرد؟ آیا اکنون در بزرگسالی در روابط خود مشکل دارید و ارزش خود را دست‌کم می‌گیرید؟ اغلب بزرگسالانی که مادرشان چندان حضور و نقش پُررنگی در کودکی‌شان نداشته است، حس می‌کنند چیزی را در زندگی گم‌ کرده‌اند اما نمی‌توانند دقیقاً به آن گمشده‌شان اشاره کنند.

جاسمین لی کوری در این کتاب به شما نشان می‌دهد چطور چنین زخم‌هایی را درمان کنید و موارد زیر را نیز توضیح داده است:
• دلایل احتمالی حواس‌پرتی یا آزارهای مادر شما و این‌که او چرا قادر نبوده است به قدر کافی مراقب شما باشد؛
• تأثیر ماندگار غفلت و سوءاستفادۀ عاطفی در دوران کودکی؛
• چگونه کودک درون خود را بیابید و با تمرین و تأمل این شکاف را پر کنید؛
• چگونه آیندۀ شادتری برای خود (و شاید برای فرزندان‌تان) بسازید.

جملات درخشانی از کتاب مادری که کم داشتم:

«هر رابطه‌ای که به پیچیدگی رابطۀ مادر و فرزند باشد دربرگیرندۀ عشق و نفرت است. بیشتر بچه‌های کوچک، در صورتی که خواسته‌ها و نیازهایشان برآورده نشود، لحظاتی از مادرشان احساس نفرت می‌کنند، با این‌که به خاطر پیوند شکننده‌شان با او جرئت ندارند چنین احساسی را ابراز کنند. و تقریباً تمام کودکان نسبت به مادرشان احساس عشق می‌کنند، حتی اگر این عشق مدفون شده یا مقابلش دیواری کشیده شده باشد. رابرت کارن به بیانی شیوا در پژوهش‌هایش در باب دلبستگی چنین توضیح می‌دهد: تقریباً تمام کودکان، حتی کودکان آزاردیده، عاشق والدینشان هستند. چنین چیزی در طبیعت کودک قرار گرفته است. شاید آن‌ها صدمه دیده‌اند، ناامید شده‌اند و گرفتار این حالت‌های ویرانگر باشند که ]مبادا[ امکان رسیدن عشقی را که در حسرتش هستند از بین ببرند، ولی دلبستگی یعنی عاشق‌بودن، حتی دلبستگی توأم با اضطراب. شاید هر سال دستیابی به این عشق دشوارتر شود؛ شاید هر سال کودک آرزویش را برای برقراری ارتباطی محکم بیشتر پس بزند، حتی شاید ]کودک[ به والدینش ناسزا بگوید و هرگونه عشق نسبت به آن‌ها را انکار کند. ولی این عشق سرجایش است، مشتاق ابرازشدن واقعی و بازگردانده‌شدن، مثل خورشید سوزان که پنهان شده و هنوز طلوع نکرده.»

«از نمایشگاه عکس خانوادۀ انسان همیشه یک تصویر به یادم خواهد ماند، نمایشگاهی که دور دنیا گشته بود و بعد به‌صورت کتاب درآمده بود. در عکس زن‌باریک و بلند سیاه‌پوستی با دو بچه‌اش، که صورتشان زیر سایۀ مادر تیره‌تر شده بود، ایستاده بودند. در صفحۀ روبه‌وریی ضرب‌المثلی با این مضمون نقل شده بود: این زن برایشان همچون درخت زندگی است. درخت زندگی، درختی که سرپناه، خانه و محلی امن در اختیارتان قرار می‌دهد، می‌توانید از آن بالا بروید و از میوه‌هایش بخورید، درختی که وقتی شما خیلی کوچک هستید به نظرتان بزرگ می‌آید. درختی که درخت شماست. در سنت‌های تمثیلی دنیا، درخت زندگی همچون ستونی است که زندگی بر آن استوار است. مادر نیز به همین صورت محوری است که زندگی عاطفی خانواده و بچه‌ها حول آن می‌چرخد. در گسترۀ وسیع تاریخ پیش از دوران مسیحیت، درخت زندگی اغلب به‌صورت مادر ترسیم می‌شد و مادرِبزرگ الهه اغلب به‌شکل درخت کشیده می‌شد. از این‌رو، درخت نماد طبیعی مادرانگی است؛ درخت برای میوه‌ها و گل‌هایش، برای پرندگان و حیواناتی که پیرامونش هستند، هم سرپناه است و هم منبعی برای تغذیه. از همه سو رشد می‌کند و عملا با شاخه‌هایش، که همچون کمان به اطراف گسترده شده‌اند، مثل فواره‌ای پُر‌آب است. قسمتی از صورت نوعی این درخت زندگی همین حس فراوانی و بخشندگی است.»

«ما در دو سطح مهم می‌توانیم ادعا کنیم که از مادرمان ساخته شده‌ایم: اولین سطح واقعیت بیولوژیکی است که امری بدیهی و روشن است، یعنی ما در بدن او و از بدن او ساخته شده‌ایم. سطح دیگر روان‌شناختی است؛ مادر بخشی از شخصیت، روان و ساختار ماست. گویی مادر به‌معنای واقعی کلمه لایه‌ای وجود ماست. در فصل‌های بعدی این کتاب درک بهتری از این واقعیت پیدا خواهید کرد. اینکه چطور ساخته شده‌ایم، خودمان را چگونه می‌بینیم، چه حسی دربارۀ عزت نفسمان داریم، و باورهای ناخودآگاهمان دربارۀ ارتباط با دیگران چیست، همه، مواردی هستند که توسط مادر درون ما حک می‌شود. البته او تنها عامل اثرگذار نیست، ولی او و ارتباط متقابلمان با او مواد سازندۀ اصلی ماست. عمدتاً، کیفیت رابطۀ ما با مادرمان احساس ما در مورد مغذی یا سمی‌بودن این مواد سازندۀ اصلی را تعیین می‌کند. آنچه بسیار حساس است و اهمیت دارد کار مادر نیست، بلکه حضور پرانرژی و عشقش به کودک است؛ اینکه موقع شیردادن به بچه عصبانی یا حواس‌پرت نباشد. اگر مادر موقع شیردادن به فرزندش عاشقانه حواسش به او باشد، کودک احساس نمی‌کند که شیر و قلب مادر برای او نیست. وقتی مادر حواسش جای دیگری باشد، شیرش مغذی نخواهد بود.»

تحلیلی بر کتاب مادری که کم داشتم‌:

در زندگی ما، تجربیات معدودی وجود دارند که به اندازۀ احساساتی که در قبال مادرمان داریم عمیق باشند، احساساتی که بر شانه‌هایمان سنگینی می‌کنند. ریشه‌های بعضی از این احساسات در زوایای تاریک تجربیات پیشاگفتاری‌مان گم شده‌اند. شاخ‌وبرگ‌های این تجربه‌ها هر کدام به‌سویی رفته‌اند؛ برخی یادآور لحظات آفتابی و درخشان هستند و برخی شاخه‌های دیگر که شکسته شده‌اند ما را گرفتار لبه‌‌های تیز و زِبرشان می‌کنند. مادر موضوع ساده‌ای نیست. احساسات ما در مورد مادر، در سطح فرهنگی یا روان‌شناختی، اغلب غیرمنسجم و گره‌خورده است. بسیاری از ما از این احساس می‌گریزیم که باید به مادر احترام گذاشت؛ اندک‌اند کسانی که اذعان نمی‌کنند قدر مادران را ندانسته‌ایم و فداکاری‌هایشان را نادیده گرفته‌ایم. در عین‌حال، بسیاری دیگر نیز به‌خاطر چیزهایی که در گذشته از مادرانمان گرفته‌ایم، به‌صورت پنهان (یا کم‌وبیش عیان)، راضی نیستم و چه تقصیر مادر باشد، چه نباشد، عصبانی هستیم از این‌که در گذشته آن‌ها موفق نشده‌اند جنبه‌های مهمی از نیازهای ما را تأمین کنند و حالا ما داریم هزینۀ آن کمبودها را می‌پردازیم.  اما چطور می‌توانیم با این کمبود کنار بیاییم و در بزرگسالی خود را درمان کنیم؟

فهرست مطالب کتاب مادری که کم داشتم

• پیشگفتار
• بخش اول: چه چیزی از مادر می‌خواهیم؟
۱. مادرانگی مادران، درختان زندگی
• مامان چیزی است که از آن ساخته شده‌ایم
• چه کسی می‌تواند مادری کند؟
• مادر به‌قدر کافی خوب
• پیام‌های مادر خوب
• وقتی پیام‌ها مادر خوب نمی‌رسد، چه اتفاقی می‌افتد؟
• کمبود مادری داشتن چه معنایی دارد؟
۲. چهره‌های فراوان مادر خوب
• مادر به‌منزلۀ منبع
• مادر به‌منزلۀ محل دلبستگی
• مادر به‌منزلۀ اولین پاسخگو
• مادر به‌منزلۀ تنظیمگر
• مادر به‌منزلۀ پرورش‌دهنده
• مادر به‌منزلۀ آینه
• مادر به‌منزلۀ تشویقگر
• مادر به‌منزلۀ مربی
• مادر به‌منزلۀ محافظ
• مادر به‌منزلۀ ستون خانه

اگر از خواندن کتاب مادری که کم داشتم لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• به بچه‌ها گفتن، از بچه‌ها شنیدن (جلد اول) مادر  اثر آدل فابر و الین مازلیش نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز است که سال‌ها با دکتر هایم گینات در کارگاه‌های آموزشی روان‌شناسی کودک کار کرده‌اند. آن دو در این کتاب خودیاری به والدین یاد می‌دهند که چطور با کودکان صحبت کنند، با آن‌ها ارتباط برقرار کنند، درک‌شان کنند و به سخنان آن‌ها گوش دهند.

• کتابی که آرزو میکنید والدینتان خوانده بودند اثر فلیپا پری کتابی دربارۀ نحوۀ ارتباطمان با فرزندان است، این که چه چیزی مانع ارتباط خوب می‌شود و چه چیزی می‌تواند این رابطه را بهبود ببخشد. والدین با خواندن این کتاب می‌آموزند که چگونه پیوندهایی محکم و دوست‌داشتنی با فرزندان‌شان برقرار کنند.

دربارۀ جاسمین لی کوری‌: روان‌درمانگر و نویسنده

مادری که کم داشتم

جاسمین لی کوری روان‌درمانگر و نویسندۀ چند کتاب دربارۀ خوددرمانگری است. تخصص او در زمینۀ کمک به بزرگسالانی است که در کودکی نادیده گرفته شده یا مورد آزار قرار گرفته‌اند. او در دانشکده‌ها و مدارس تخصصی تدریس می‌کند و در فعالیت‌های خصوصی و آژانس‌های خدمات اجتماعی نیز فعالیت دارد. کوری مقالات متعددی در حوزۀ روان‌درمانی نوشته است. از جمله کتاب‌های او می‌توان به «التیام آسیب روانی» و «مادری که کم داشتم» اشاره کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی