نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات مروارید منتشر کرد:
جازمین دارزنیک در پنج سالگی همراه با خانوادهاش ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد و در حالی بزرگ شد که چیز زیادی از گذشتهی خانوادهاش نمیدانست. در بیستوچند سالگی وقتی به مادرش کمک میکرد وسایلش را برای اثاثکشی از یک خانه جمع کند، عکسی میان یک دسته نامهی قدیمی یافت. دختر توی عکس مادر جازمین بود در لباس عروسی، اما کنار او مردی ایستاده بود که جازمین قبلا هیچوقت او را ندیده بود...
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
اگر بگویم در این هجده سالى که کتاب میخوانم، این اولین کتابى بود که به واسطه آن، حس ایرانى بودنم جریحهدار شد. یک ایرانى که نمیداند باید به وطنش افتخار کند یا از آن بگریزد. بگذریم که با شخصیت کبرا (مادربزرگ نویسنده) زندگى کردم و آنقدر سادگى این زن مرا تحت تأثیر قرار میداد که بغضى ناگهانى در گلویم شکل میگرفت.
این کتاب و دیشب تموم کردم،خیلی خوب بود، سه نسل ایران و مورد بررسی قرار میداد،جالب اینکه نویسنده دو رگه ایرانی آمریکایی با توجه به خاطرات مادرش این کتاب و نوشته