یادگاری

(4)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
419

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
1

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب یادگاری

انتشارات شقایق منتشر کرد:
با خود گفتم: «دیدی آخرش دیوانه شدم؟!»
توهم زده بودم!
مغز بیچاره‌ام این همه تنهایی را تاب نیاورده و کارش به خواب دیدن با چشم‌های باز رسیده بود.
اما شنیدن دوباره‌ی اسمم با صدای رو به فریاد او من را از خیال توهم زدن بیرون کشید.
به سختی برخاستم، تن کرختم را از روی نیمکت بلند کردم و سمت ساحل چرخیدم.
چندبار پلک زدم تا تصویر تار آن دو مرد که از فاصله‌ی دور در امتداد ساحل به سمتم می‌دویدند، واضح شود.
هنوز مغزم گیج بود اما قلبم بیش از آن صبر نکرد.
فرمان تنم را قلب بر عهده گرفت و پاهایم را مجبور به دویدن کرد.
-خدایا... وای خدایا... وای...!
چشمانم پر شد از اشکی داغ، آن‌قدر داغ که تا مغزم را سوزاند.
طول اسکله را دویدم، پله‌های چوبی را دو تا یکی پایین پریدم
گام بر شن‌های ساحل کوبیدم
و با پشت دست اشک‌هایم را پس زدم تا بار دیگر او را ببینم و یقین کنم که خواب ندیده‌ام.
نه... خواب نمی‌دیدم، خودش بود. خود خودش...
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 528 صفحه
    • 478 گرم
    • 1
    • 1399

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی