نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نگاه منتشر کرد:
رنج و سرمستی شرح زندگی میکل آنژ، هنرمند و متفکر ایتالیایی اواخر قرن پانزده و اواسط قرن شانزده است که ایروینگ استون در سال 1961 به رشته تحریر درآورده است. استون مصائب، بیمها و امیدهای زندگی شخصی این هنرمند جهانی را با مصائب خلق آثارش پیوند داده است. رمان حاضر گرچه بر اساس وقایع تاریخی مندرج در زندگی میکلانژ نوشته شده، از خیال و تخیل نویسنده نیز به دور نیست. رمان پیش رو، علاوه بر این، خواننده را به ایتالیای دوره رونسانس می برد و از این لحاظ بسیار سودمند خواهد افتاد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
رنج و سرمستی از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را دریافت کرده است.
رنج و سرمستی از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 را دریافت کرده است.
ایرونیگ استون را در عالم ادبیات به عنوان استاد مسلم رمانهای زندگینامهای می شناسند. رنج و سرمستی یک بیوگرافی دیگر از این نویسنده و شرح زندگی میکل آنژ، هنرمند و متفکر ایتالیایی اواخر قرن پانزده و اواسط قرن شانزده است که ایروینگ استون در سال 1961 به رشته تحریر درآورد. استون مصائب، بیمها و امیدهای زندگی شخصی این هنرمند یگانه را با مصائب خلق آثارش پیوند داده است. رمان حاضر گرچه بر اساس وقایع تاریخی مندرج در زندگی میکلآنژ نوشته شده، اما از خیال و تخیل نویسنده نیز به دور نیست. رمان پیشرو، علاوه بر این، خواننده را به ایتالیای دورهٔ رنسانس میبرد. رنج و سرمستی پس از انتشار به مدت شش ماه پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد.
میکلآنژ یکی از هنرمندان فراموش نشدنی است که نبوغ او و آثار درخشانی که خلق کرد هنوز هم پس از 500 سال، بازدیدکنندگان را مسحور خود میکنند. میکلآنژ بار دیگر در صفحات طوفانی و قدرتمند کتاب ایروینگ استون به زندگی برمیگردد. این کتاب در نوع خود یک شاهکار و پرترهای قابلتوجه و شایسته از بزرگترین هنرمندی است که جهان تاکنون به خود دیده است.
«مقابل آینهٔ اتاق خواب طبقهٔ دوم نشسته بود و گونههای نحیف استخوانی، پیشانی فراخ، گوشهای ناموزون، موی تیرهٔ مجعد حلقه شده در جلو و چشمهای درشت کهربایی با پلک افتادهٔ خود را ترسیم میکرد. پسرک سیزده ساله با تمرکز خاصی اندیشید: «زیبا خلق نشدهام. کلهام نامتناسب است. پیشانیام آنقدر پهن است که بر چانهام سنگینی میکند. باید در طراحی و آفرینش من از شاقول استفاده میشد.» بدن لاغر اما نیرومندش را طوری تکان داد تا مبادا چهار برادرش، که پشت سرش خوابیده بودند، بیدار شوند و بعد به خیابان دلآنگولارا گوش سپرد تا صدای سوت دوستش گراناچی را بشنود. با ضربههای سریع مدادرنگی، توانست چهرهاش را ترمیم کند، حالت تخم مرغی چشم را گشادتر کرد، پیشانی را گرد، گونههای استخوانی را عریضتر، لبها را حجیمتر و چانه را بزرگتر کشید. فکر کرد: «خوب شد. الان بهتر بهنظر میرسد. حیف که پُرتره را نمیتوان قبل از تحویل دادن، مانند طرحِ نمای کلیسای جامع، مجدداً ترسیم کرد.» نغمههای آهنگین پرندگان، از پنجرهای که در سه متری زمین به هوای خنگ صبحگاهان گشوده بود، شنیده میشد. کاغذ نقاشیاش را، زیر بالش بالای تختش، مخفی کرده بود و بی سروصدا، از پلههای مدوّر سنگی، به خیابان رفت.»
«استودیوی گیرلاندایو اتاقی بزرگ، با سقفی بلند بود که همواره از آن بوی تند رنگ و زغال میآمد. در وسط اتاق، میز چوبی زمختی، با پایههایی اسبنشان قرار داشت و نیم دوجین از شاگردان خوابآلود جوان، دور آن چمباتمه زده بودند. در گوشهٔ میز، مردی در حال کوبیدن رنگها در هاون بود؛ کنار دیوار، انبوهی از مجموعهٔ تابلوهای نقاشی شام آخر کلیسای اُگنیسانتی و فراخوان نخسین حوّاریون برای کلیسای سیتین روم قرار گرفته بود. در پشت گوشهای محافظت شده، بر روی یک سکو، مردی حدوداً چهلساله نشسته بود و روی میز بالای سرش، تنها جای خالی از سفارش، ردیفهای مرتب خودکار، قلمموها، دفترچههای نقاشی، قیچیها و سایر ابزارهای جانبیاش قرار داشت و در پشتش، در قفسههای دیواری، جلدهایی از نسخههای خطی مصوّر چیده شده بود. گراناچی پایین میز استادش ایستاد. «جناب گیرلاندایو، این پسر، میکلآنژ است که دربارهٔ او با شما صحبت کردم.» میکلآنژ حس کرد تسخیر چشمانی شده است که در سراسر ایتالیا مشهور بود که میتواند با یک نظر، ببیند و بهخاطر بسپارد. اما پسرک هم از چشمانش، مثل دو قلم تیز نقرهای استفاده میکرد و در ذهنش هنرمندی را تصویر کرد که با کتی لاجوردی و عبای افتاده روی شانههایش، برای مقابله با سرمای ماه مارچ و کلاه سرخ بر سر، با چهرهای زودرنج و لبهای کبود، استخوان برجستهٔ زیر چشم، گونههای خالی تورفته، موی سیاه انبوه در وسط سر و روی شانههایش و با انگشتان کشیده و نرم دست راستش که مقابل گلویش قلاب شده بود، بالای سکو نشسته بود.»
«عبور از کنار خانهٔ دانته آلیگیری شاعر و کلیسای سنگی بادیا، برای میکلآنژ، مانند راه رفتن در یک گالری بود: زیرا مردمان توسکان آنقدر با مهربانی با سنگ مقدس تماس برقرار میکردند که عاشقی با معشوقهاش رفتار میکند. از زمان اتروسکانهای باستان، مردم دفیهزوله، ستینانو و فلورانس، سنگهای کوهستان را از معادن استخراج میکردند و آنها را به وسیلهٔ گاوها به سرزمینهایشان میکشیدند؛ تکهتکه میکردند؛ لبهگذاری میکردند؛ شکل میدادند و برای سختِ خانهها، قصرها، کلیساها، ایوانها، قلعهها و دیوارها از آنها استفاده میکردند. سنگ گرانبهاترین میوهٔ خاک توسکانیها بود. از کودکی حس و بوی سنگ را میشناختند؛ بوی پوستهٔ سنگ را، بهتر از گوشت درون آن میشناختند؛ میدانستند رفتار سنگ در برابر خورشید داغ، باران، مهتاب کامل و بادهای سردِ ترامونتانا چگونه است. برای هزار و پانصد سال، نیاکانشان با سنگِ شفاف و صافِ پیتراسرنا کار میکردند و چنان شهر زیبایی ساختند که زیباییاش، نفس را در سینه حبس میکرد؛ به شکلی که میکلآنژ و نسلهای قبل از او میگفتند: «هرگز بدون دیدن گنبد کلیسای جامع، سر بر خاک نخواهم گذاشت!» در خیابان دلاآنگویلارا، به مغازهٔ اجارهای نجاری که در طبقهٔ همکف خانهٔ بوئوناروتی قرار داشت رسیدند.»
رنج و سرمستی زندگینامهٔ میکلآنژ مجسمهساز مشهور ایتالیایی و خالق مجسمهٔ داوود و نقاش سقف کلیسای سیستین است. ایروینگ استون سالها در ایتالیا زندگی کرد و از بسیاری از مکانهای رم و فلورانس دیدن کرد، در معادن سنگ مرمر کار کرد و مدتی نیز نزد شاگرد یک مجسمهساز سنگ مرمر بود. منبع اصلیاش برای نوشتن رمان رنج و سرمستی مکاتبات میکلآنژ است و استون تمام 495 نامهٔ این مجسمهساز به چارلز اسپرونی را از ایتالیایی ترجمه کرده است که در سال 1962 با عنوان «من میکلآنژ، مجسمهساز هستم» منتشر شد. استون همچنین با مجسمهساز کانادایی استنلی لوئیس که در مورد تکنیک و ابزار کندهکاری میکلآنژ تحقیق میکرد، همکاری کرد. دولت ایتالیا با چندین جایزهٔ افتخاری از دستاوردهای فرهنگی ایروینگ که تاریخ ایتالیا را برجسته کرده است، قدردانی کردند.
کتاب رنج و سرمستی، زندگینامهٔ تاریخی و هنری هنرمند و متفکر میکلآنژ بوئوناروتی است که در عصر خود بزرگترین هنرمند زنده به شمار میرفت و درعینحال به چهار هنر آراسته بود: مجسمهسازی، نقاشی، معماری، شعر و شاعری. او از زمانهٔ خودش (اوج رنسانس) یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ هنر شناخته شده است. بعضی از آثار او از جمله مجسمهٔ داوود، موسی، سوگ مریم بر پیکر عیسی (پایتا)، بازآرایی سقف نمازخانهٔ سیستین (در واتیکان) و نمونههایی از آثار معماری او و روز داوری احتمالاً برجستهترین آثار موجود او هستند و در قیاس با آثار هنرمندان دیگر هم تا روزگار ما و آیندهٔ تخمینناپذیر، موجودیت و اثرگذاری دارند. با آنکه شعرهایش شیوهٔ شیوا و معناگرایی خوشی دارند، او خود را در درجهٔ اول مجسمهساز میدانست. میکلآنژ عمر بلند و پربار و برکتی داشت. 60 سال از 89 سال عمرش را صرف پدید آوردن آثار هنری (پیکرتراشی، حجاری، نقاشی، معماری و سرودن شعر) کرد. با همهٔ شیفتگی و شیدایی که به پیکرتراشی و پس از آن به نقاشی داشت، در دو دههٔ آخر عمرش به این دو هنر کمتر میپرداخت و به معماری و شعر و شاعری بیشتر. دلش میخواست رم جدید مرکز فرهنگی و هنری جهان باشد. در دو یادمان همکاری بیشتری داشت؛ نخست پشتهٔ کاپیتولین و دیگر گنبد سنت پیتر. این دو اثر هنوز پس از گذشت حدوداً پانصد سال جزو جاذبههای هنری رُم هستند.
• استون تاکنون دوازده بیوگرافی از افراد سرشناس تاریخ نوشته است اما کتاب رنج و سرمستی و «شور زندگی» به این دلیل که از هر دو فیلم و اقتباسهای بلندی تهیه شده است، بیش از همه شناخته شدهاند.
• کارول روید بخشی از رمان رنج و سرمستی را در سال 1965 تبدیل به فیلمی درام و تاریخی با همین نام کرد. چارلتون هستون در نقش میکلآنژ و رکس هریسون در نقش پاپ جولیوس دوم در این فیلم به ایفای نقش پرداختند. این فیلم به درگیریهای میکلآنژ و پاپ ژولیوس دوم در طول اجرای نقاشی سقف کلیسای سیتین در سالهای 1512 ـ 1508 میپردازد. همچنین موسیقی متن این فیلم را موسیقیدانهای مشهور الکس نورث و جری گلداسمیت ساختند.
• کتاب شور زندگی اثر دیگری از ایروینگ استون نویسندهٔ آمریکایی است. این مکاتبات بین ون گوگ و برادرش پایه و اساس بسیاری از افکار و عقاید این هنرمند را برملا کرده است. کتاب که با بینش و احساسات خالص نوشته شده است داستان زندگی این هنرمند را در طول زندگی رنج دیدهاش دنبال میکند و شما در این کتاب شاهد مبارزههای از روی نومیدی، آشفتگی ذهنی و سفرهای خاص یکی از مشهورترین هنرمندان جهان خواهید بود.
• کتاب عشق جاوید است اثر دیگری از ایروینگ استون نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب داستان یک خانم جوان و اهل سیاست است که با یک وکیل بیدستوپا ازدواج میکند و درنهایت رئیسجمهور و بانوی اول ایالات متحده میشود. این زن جوانی ماری تاد لینکلن است که با آبرام لینکلن رئیسجمهور سابق ایالات متحده ازدواج کرد.
• کتاب شور هستی اثر دیگری از ایروینگ استون نویسندهٔ آمریکایی است. بیشک چارلز داروین یکی از بزرگترین محققان جهان است که توانست دنیای علم را دگرگون سازد. ایروینگ در این کتاب به سراغ عشق و زندگی چارلز داروین محقق بزرگ رفته است و از لحظههای شیرین و ماجراهای دلپذیر زندگی این محقق بزرگ پرده برمیدارد.
ایروینگ استون در سال 1903 به دنیا آمد و در سال 1989 از دنیا رفت. او نویسندۀ آمریکایی بود که عمدتاً بهخاطر زندگینامههایش از هنرمندان، سیاستمداران و روشنفکران مشهور شناخته میشود. از جمله شناختهشدهترین آثارش میتوان به شور زندگی دربارۀ زندگی ونسان ون گوگ و رنج و خلسه دربارۀ زندگی میکل آنژ اشاره کرد. استون در سانفرانسیسکو به دنیا آمد، هفت ساله بود که والدینش از هم جدا شدند. زمانی که سال آخر دبیرستان بود مادرش دوباره ازدواج کرد. او به طور قانونی نام خانوادگیاش را به «استون» یعنی نام خانوادگی ناپدری خود تغییر داد. استون میگفت که مادرش اشتیاق به مطالعه را در او ایجاد کرد. از آن پس او معتقد بود که تحصیل تنها راه موفقیت در زندگی است. در سال 1923 استون مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه کالیفرنیا گرفت. در دهۀ 1960 استون دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دریافت کرد و پس از آن به عنوان دستیار به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد. آنجا با همسر اولش که دانشجو بود آشنا شد و این زوج جوان به پاریس رفتند. آن دو زندگی طولانیای داشتند و همسرش ویراستار بسیاری از آثارش بود. استون خودش تحقیقات زیادی در زمینۀ زندگی هنرمندان مشهوری که قصد داشت زندگینامۀ آنها را بنویسد انجام میداد. مثلاً هنگام کار بر روی زندگی میکل آنژ سالهای زیادی را در ایتالیا گذراند اما استون عمدتاً در لسآنجلس، کالیفرنیا زندگی میکرد. دولت ایتالیا با چندین جایزۀ افتخاری به دلیل برجسته کردن دستاوردها و آثار فرهنگی تاریخی ایتالیا از استون تقدیر کرد.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.