

عشاق عید مقدسات
انتشارات تندیس منتشر کرد:
نميدانم به چه دليل، اما نميخواستم سکوت پيش از طلوع و خواب لطيف کوه را به هم بريزم و از حضور در خيابانهاي خفتهی خلوت لذت ببرم، چرا که باعث ميشدند نگرشي نو به دنيا داشته باشم.
طولي نميکشيد انسانهايي که از شبِ مُردگان جان سالم به در برده بودند، از خانههايشان بيرون ميآمدند. همهي کساني که لباسهاي مُبدل به تن داشتند تا اين شب را زنده بمانند، مثل من که شب را در لباسهاي مرد مُردهاي سپري کردهام، به زودي پيدايشان ميشد، همانهايي که روحشان را در قبال پيشنهادهايي مبادله کرده بودند. من نيز جزو آنان و زنده بودم، گرچه ارواح گناهکاراني که در جسم حيوانات گرفتار بودند؛ تعقيبم ميکردند، اين را ميدانستم چرا که زماني که سپري ميکردم، آخرين روز تقويم کهنه بود، آخرين لحظاتي که بدهيها پرداخت ميشود، انتقامها گرفته و مردگان به خاک سپرده ميشوند تا اجسادشان در طول زمستان استراحت کنند، اما در اين شب، پردهاي که اين جهان را از جهان ديگر جدا ميساخت، پاره شده و ارواح از بندهايشان رها شدهاند و برخي به زمين گام نهاده و انسانها را از اندک خوشيهايي که داشتند محرم ساختند و باعث اختلافات شده، دلها را شکستند و تنهايي هراسانگيزي بينشان ايجاد کردند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این مترجم













