نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات ایهام منتشر کرد:
تو آرزو داشتی که با من همقدم شوی در حالی که من در کنارت و در تو بودم. من زودتر از تو راه می رفتم که گزند راهت را بربایم، پشت توراه می رفتم تا تکیه گاهی برایت باشم و در تو بودم تا همپای من قدم نهی. اما تو جز مخلوقات من چیزی نظاره نمی کردی؛ موجوداتی که نشانه ای از من بودند و مرا در آنها ندیدی.
آرزو داشتی در آغوش من جای گیری، دستانم را بگیری
درحالی که تو در آغوش من بودی و گرمای مراحس نمی کردی
محبت مرا نمی دیدی و در قلب خود جایم نمی دادی.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
باران -که نام اشک های آسمان گذاشتمش- قطع شد. و ناگهان دست نوازشگری را روی صورتم احساس کردم، دستی که نمیدیدمش. به سایبان درخت نظاره کردم؛ چه شگرف! برگهای او بیشمار بود و همه رقصان. چه دستی بود که همه را به وجد آورده بود؟!