زامار

(0)
نویسنده:

850,000ریال

765,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
114

علاقه مندان به این کتاب
1

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب زامار

انتشارات پرسمان منتشر کرد:
خون روی لب باریکش می‌لغزید و قلبش بی‌سامان شده، همه‌جای تنش به تپش افتاده بود.
تار می‌دید، اما می‌دید که جنازهء آش‌و‌لاش آبرا را با زیلویی پاره بیرون آوردند و کنج سکو پرتاب کردند.
بغض حال شکفته شدن هم نداشت اما وقتی موی پریشان شده‌ای را لای سیاهه چادر دید، اشک روی گونه و صورت خاک گرفته‌اش پخش شد. جگرش کباب شد. هق‌هق گریه کرد و بر سر و پایش کوفت.
خندهء مستانهء مردی که شهنازش را به دوش می‌کشید، نفسش را بند آورد. دست بلند کرده با تمام قوا فریاد زد:
(کجا می‌بریدش از خدا بی‌خبرا؟)
کسی او را نمی‌دید. صدایش شنیده نمی‌شد.
دلش می‌خواست مشت مشت گل شل به پوزهء نره گرگی بمالد که وقت حمل شهناز آب از دهانش شره می‌کرد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 288 صفحه
    • 322 گرم
    • 3
    • 1402

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی