رمان کودک (انگشت جادویی)

---

بخشی از کتاب انگشت جادویی:
«وای، خدا! وای، خدا! من انگشتم را حتی به طرف خانم گِرگ هم که آن‌جا نبود، گرفتم. من انگشتم را به طرف همه‌ی خانواده گرگ گرفتم. چند ماهی بود که مدام به خودم می‌گفتم دیگر هیچ‌وقت انگشت جادویی‌ام را به طرف کسی نمی‌گیرم- به‌خصوص بعد از آن بلایی که سر معلم پیرم، خانم «وینتر» آمد. بیچاره خانم وینتر!»

---

کتاب‌های کودکان معمولاً شاد و سرزنده هستند و داستان‌های بامزه و شگفت‌انگیز دارند. داستان‌های رولد دال هم چنین هستند اما تفاوتشان در این است که گاهی جنبه‌های تاریک و ترسناکی هم دارند. 

انگشت جادویی کتاب داستان مصوری نوشتۀ رولد دال است که در سال 1966 در آمریکا و دو سال بعد در بریتانیا به چاپ رسید. در سال 1990 یک برنامۀ تلویزیونی از روی این کتاب ساخته شد. این کتاب تصویرگری‌های زیبایی هم داشت که برندۀ جایزه شد.

رمان انگشت جادویی اثر رولد دال با ترجمۀ محبوبه نجف خانی کتابی مصور برای کودکان است. این داستان دربارۀ دختری 8 ساله که قدرتی جادویی دارد. او وقتی عصبانی می‌شود می‌تواند با اشارۀ انگشت همه‌چیز را تغییر بدهد. نویسنده با یک فلش‌بک کوتاه همان ابتدا به خواننده نشان می‌دهد که دخترک یک بار با انگشت جادویی‌اش معلم مدرسه را به گربه تبدیل کرده است. دخترک از همسایه‌شان، خانوادۀ گرِگ متنفر است چون آن‌ها حیوانات را شکار می‌کنند و یک‌بار وقتی خیلی از دست‌شان عصبانی می‌شود، انگشت جادویی‌اش نیز دیوانه می‌شود و آن‌ها را تبدیل به اردک می‌کند. 

داستان انگشت جادویی دربارۀ همدلی است. رولد دال سعی دارد با این داستان به بچه‌ها یاد بدهد که چطور باید خودشان را جای دیگران قرار دهند و هر دو طرف داستان را ببینند و زود قضاوت نکنند. 

انگشت جادویی را یک دختر 8 سالۀ ناشناس روایت می‌کند که در یک مزرعۀ دور افتاده در حومۀ انگلستان در همسایگی خانوادۀ گِرِگ زندگی می‌کند. خانوادۀ گرگ بسیار به شکار حیوانات و پرندگان علاقه دارند و همین دخترک را بسیار ناراحت می‌کند. انگشت جادویی نشان توانایی جادویی این دخترک است که اگر عصبانی بشود ناخواسته فعال می‌شود. دخترک انگشتش را به طرف هر کسی که بگیرد پرتویی از انرژی الکتریکی به سمت همان فرد پرتاب می‌شود و عواقبی غیرقابل پیش‌بینی‌ دارد. دخترک سعی می‌کند با خانوادۀ گِرِگ‌ صحبت کند و آن‌ها را متقاعد کند که دیگر شکار نکنند اما آن‌ها به او می‌گویند که بهتر است سرش به کار خودش باشد. 

یک روز دخترک، آقای گِرِگ و دو پسرش (فیلیپ و ویلیام)‌ را می‌بیند. فیلیپ نیز 8 ساله است و ویلیام ۱۱ سال دارد. ظاهراً آن‌ها تازه از شکار برگشته‌اند و یک آهو کشته‌اند و وقتی دخترک از آ‌ن‌ها می‌خواهد حیوانات بی‌گناه را نکشند او را مسخره می‌کنند. دخترک با عصبانیت انگشت جادویی‌اش را به سمت تمام خانواده می‌گیرد. دختر نمی‌تواند انگشت جادویی‌اش را کنترل کند اما همین که انگشتش را به سمت کسی بگیرد انگشتش خیلی خیلی داغ می‌شود و نوک انگشت سبابه‌اش به طرز وحشتناکی شروع به گزگر کردن می‌کند و این یعنی انگشت جادویی فعال شده و اتفاقات عجیبی می‌افتد. 

اعضای خانوادۀ گرگ فردا صبح از خواب بیدار شده و متوجه می‌شوند که به اردکانی کوچک تبدیل شده‌اند. اما عجیب‌تر از تبدیل شدن کل اعضای خانواده به اردک، این است که چهار اردک به اندازۀ انسان خانۀ آن‌ها را تسخیر کرده‌اند و حالا خانوادۀ گرگ مجبورند از خانه‌شان فرار کنند. حیواناتی که خانواده زمانی آن‌ها را شکار می‌کرد، حالا اسلحه‌هایشان را به سمت‌ این خانواده نشانه گرفته‌اند. خانوادۀ گرگ تنها زمانی که می‌بینند جانشان در خطر است و قرار است بمیرند متوجۀ اعمال اشتباهشان می‌شوند. 

این کتاب برای کودکان گروه سنی ب و ج یعنی کودکان 7 تا 12 ساله مناسب است.

کتاب انگشت جادویی از سایت آمازون امتیاز 4.6 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 3.7 از 5 را به دست آورده است.

خوانایی کتاب و روان بودن 
رولد دال با داستان‌های جذاب و کمی متفاوتش دنیای کودکان را دگرگون می‌کند. رولد دال خودش در کودکی به نارساخوانی (دیسلکسیا) دچار بود، یعنی نمی‌توانست کلمات را به‌خوبی بخواند. کودکان مبتلا به نارساخوانی در مدرسه با مشکلات بسیاری روبه‌رو می‌شوند. رولد دال در بخش آخر این کتاب توضیح می‌دهد که چقدر از مدرسه متنفر بود و به‌خاطر نارساخوانی نمره‌های بدی می‌گرفت. او دانش‌آموزانی را که به نارساخوانی دچارند تشویق می‌کند و به آن‌ها نشان می‌دهد که می‌توانند از پس این مشکل بربیایند و به موفقیت برسند. 

شرایط تهیه کتاب 
می‌توانید کتاب انگشت جادویی و تمامی کتاب‌های جذاب رولد دال را با تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک تهیه نمایید.