نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات شقایق منتشر کرد:
برشی از كتاب:
در را بستم، خواستم ماشین را دور بزنم اما او راهم را سد کرد:
- رها خانوم...
دلم میخواست چشم ببندم و فقط به طرز تلفظ نامم با صدای خاصش فکر کنم. پلکی زدم و افکار منحوس اما شیرین را از خودم دور کردم. دستی گوشهی لبش کشید:
- میدونم امشب با صحبتام شما رو رنجوندم... امیدوارم معذرت خواهیم رو بپذیرید.
نگاهم را از تاریکی شب جدا کردم و به تاریکی چشمانش دادم:
- از بی دلیل قضاوت شدن، متنفرم...
با ابروهایی بالا پریده فاصله را کم کرد :
- به پارسا برای داشتنت غبطه میخورم...
نگاه سرگردانم در چشمان مشکیاش به دام افتاد. صورتش را جلو کشید و کنار گوشم نجوا کرد:
- حیف این همه زیبایی که نصیب پارسا بشه.
صدایش جادو میکرد، چشمانش انسان را مسحور میکرد و به ساز خودش میرقصاند. بی اراده لب زدم:
- من و پارسا فقط دوستیم. دو تا دوست اجتماعی، همین.
چشمش درخشید. لبخندی روی لبانش شکل گرفت:
- پس میتونم امیدوار باشم که پیشنهاد دوستیمو قبول کنی؟
تمام دلخوریام از او پرکشید و جایش را به شادی داد. غرور در وجودم رخنه کرد:
- باید فکر کنم.
کارتی مقابلم گرفت:
- هر ساعت از شبانه روز منتظر تماستم.
با لحنی خاص و جادویی ادامه داد:
- ناامیدم نکن.
از شدت هیجان به خود لرزیدم. قدمی عقب گذاشتم:
- خداحافظ.
گوشهی لبهایش اندکی به بالا انحنا پیدا کرد:
- مراقب خودت باش.
موبایلش را جلوی صورتم تکان داد:
- منتظرم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.