تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات افکار منتشر کرد:
وقتی آیریس این باور خود را که یک قرارداد نانوشته‌ی بردگی زنان، پایه‌ی حتی مترقی‌ترین پیمان‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهد، به زنان دیگر می‌گفت، بیشترشان وحشت کردند. دوستان او که به دستاوردهای فمنیسم افتخار می‌کردند، وقتی آیریس دستاوردهای آن را نادیده گرفت، عصبانی شدند. درحالی‌که وی اذعان می‌داشت فمنیسم تا حدی موفق شده است، و ازاین‌رو میلیون‌ها زن از جمله مگی تاچر با ادعای موقعیت‌های اقتدار از بند بندگی رها شده‌اند، و فقط با تبدیل شدن به مردان افتخاری بود که به چنین چیزی دست یافته‌اند. آن هم تنها در صورتی که زن دیگری، معمولاً تیره‌پوست‌تر را بیابند که در خط مقدم جبهه به‌عنوان پرولتاریای حاشیه‌ای قرار گیرد.
نظریه‌ی جسورانه‌ی آیریس این بود که دست‌کم از زمان انقلاب فرانسه، هر زمانی که جنبش‌های پیشرو به موفقیتی دست یافتند، حتی اگر زنان منفرد به موفقیتی دست یابند، عموم زنان به‌صورت جمعی بیشتر به اسارت کشیده شدند. هر زمانی که حق رأی به مردان طبقات پایین رسید، زنان با غرق شدن بیشتر در سلسله‌مراتب هزینه‌ی آن را پرداخته‌اند. بنابراین وقتی در دهه‌ی 1670 بیشتر ترقی‌خواهان فکر می‌کردند جایگاه زنان در جامعه بهبود می‌یابد، آیریس شاهد زوال تدریجی جایگاه آنان بود.
و وقتی دوستان وی در دهه‌ی 1980 آزادی جنسی و توانمندسازی زنان را جشن می‌گرفتند، تحلیل‌های آیریس همچنان غم‌انگیز به نظر می‌رسید. از نظر وی، رابطه‌ی جنسیِ خوب احیا می‌شد، اما به‌عنوان نوع دیگری از تجارت عادلانه؛ درحالی‌که مردان طبقه‌ی کارگر که ثروتشان متناسب با صنعتی‌زدایی رو به زوال می‌رفت، به‌دنبال رابطه‌ی جنسی بودند تا قدرتی را به دست آورند که احساس می‌کردند به‌سرعت از دستشان می‌رود. البته که رابطه‌ی جنسی مبادله‌وار بسیار بهتر از رابطه‌ی جنسی تحت فشار بود. اما عملاً کاری برای ثروتمندسازی، توانمندسازی و آزادسازی زنان و حتی مردان نمی‌کرد. فقط آمادگی عاشق شدن بودن که می‌توانست چنین کند، چرا که عاشق شدن در نظر وی، دقیقاً نقطه‌ی مقابل بازار آزاد و رابطه‌ی جنسی مبادله‌وار بود.
آیریس می‌گفت: «عاشق شدن بزرگ‌ترین عمل مقاومت در برابر کارهای تاچریسم است. در عصری که تحت کنترل بودن سهام، موجودی، کارگران و جدول زمانی شخص ارزشمندتر از هر چیز دیگری است، عاشق شدن یعنی تسلیم کنترل به یک «دیگری». عاشق شدن، ایدئولوژی بنیادین سرمایه‌سالاری مالی‌شده، یعنی ارزش مبادله، عاملیت فردی و [حق] تعیین سرنوشت را تهدید می‌کند.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
«اگر فقط یک نفر از ما در زنجیر باشد، هیچ کدام از ما آزاد نخواهد بود.» کوستا معمولا این ترانه سبک بلوز را زیر لب با خود زمزمه می کرد؛ ترانه‌ای که به ما می آموخت، آزادی فردی فقط در صورتی ممکن است که بردگی و تمام اشکال آن ریشه کن شده باشند. و البته می دانیم که بدترین نوع بردگی آن است که مردم به دلیل فقدان بدیل ممکن، تسلیم بردگی شوند.
نشر افکار
عالی