معنای زندگی و فلاسفه بزرگ

معنای زندگی و فلاسفهٔ بزرگ از سایت گودریدز امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

معنای زندگی و فلاسفهٔ بزرگ از سایت آمازون امتیاز 3.6 از 5 را دریافت کرده است.

معنای زندگی و فلاسفهٔ بزرگ، مجموعه‌ای از بیست‌وهشت مقالهٔ اثرگذار فلسفی از متخصصان برجسته دربارهٔ معنای زندگی است که در سال 2018 منتشر شد. دو فیلسوف ممتاز استیفن لیچ و جیمز تارتالیا، این مقالات را گرد هم آوردند تا نشان دهند که چگونه فیلسوفان بزرگ از گذشته به دنبال پاسخ به پرسش معنای زندگی بودند. هر فصل از این مجموعه بر روی یک شخصیت اصلی فلسفی، از کنفسیوس گرفته تا رورتی متمرکز شده است و هر نویسنده دیدگاه خود دربارهٔ نظر این شخصیت فلسفی را بیان کرده است. این کتاب همچنین ضمیمه‌ای دربارهٔ ریشه‌های تاریخی و اهمیت عبارت «معنای زندگی» را شامل می‌‌شود.

«هدف کلی کتابِ معنای زندگی و فلاسفهٔ بزرگ ایجاد یک جلد دربارهٔ معنای زندگی بود که مخاطب عام بتواند از آن استفاده کند. البته این کتاب به این هدف دست یافت. هر فصل، همان‌طور که انتظار می‌رود، معتبر و خوب نوشته شده است و تا حدی زیادی توانسته به‌خوبی با چالش‌های برخورد با این موضوع مقابله کند. هر مشارکت‌کننده توانسته به گونه‌ای بنویسد که سبک فردی‌اش نیز در آن مقاله مشخص باشد. قطعاً یکی از برجسته‌ترین و خواندنی‌ترین کتاب‌ها است.» - اِری اُمالی، بررسی‌های آنلاین فراروانشناسی

«یک منبع متنوع از نظر روان‌شناختی که دیدگاه‌‌های فیلسوفان مختلف دربارهٔ معنای زندگی را بررسی کرده است. این مجموعه شاید به عنوانِ کاوش مشکلات بازنویسی ایده‌های تاریخی اندیشمندان پست مدرن بسیار باارزش تلقی شود. خواندن آن را به دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد و همچنین دانشجویان تحصیلات تکمیلی توصیه می‌کنم.» - دی.اِی فوربز، چویس

«این کتاب مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از مقالاتی است که نمای کلی چگونگی رویکرد فیلسوفان بزرگ گذشته به معنای زندگی را برای خواننده آشکار می‌سازد. این جلد منبع ارزشمندی برای محققان و خوانندگان عمومی است.» - استیون ام. کان، مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیتی نیویورک، آمریکا

«این مجموعه از نظریهٔ فیلسوفان برجسته، نه فقط فیلسوفان اروپایی، بلکه هندی، چینی و مسلمان را نیز شامل می‌شود و جامع‌ترین کتاب دربارهٔ پرسش معنای زندگی‌ست که تا به امروز نوشته شده است.» - جولیان یانگ، دانشگاه ویک فارست، آمریکا

نویسندگان مختلف در این کتاب به بررسی ارتباط تاریخ فلسفه با بحث‌های معاصر و معنای زندگی پرداخته‌اند. این کتاب بیشتر مناسب دانشجویان و دانش‌پژوهانِ تاریخ فلسفه، فلسفهٔ دین، اخلاق، متافیزیک یا فلسفهٔ تطبیقی است و البته همهٔ کسانی که به مباحث فلسفی علاقه دارند.

«برخلاف فلاسفهٔ یونان باستان که اغلب به جستجوهای بسیار نظری و انتزاعی نظیر فهمیدن ماهیت وجود یا بنیان متافیزیک خیر و نیکی می‌پرداختند، کنفوسیوس دلمشغول دگرگونی اخلاقی افراد بود، و نیز احیای ارزش‌هایی که وی اعتقاد داشت ارکان اصلی یک جامعهٔ سالم و به‌سامان را تشکیل می‌دهند؛ تعالیم وی سمت‌وسویی عمیقاً کاربردی و عملی دارند. کنفسیوس دلواپس چیزی بود که تصور می‌کرد انحطاط اخلاقی و معنوی جامعه‌اش باشد. راه چاره، به باور کنفوسیوس، بازگرداندنِ هم فرمانروا و هم مردم به ارزش‌های فرهنگیِ فراموش‌شدهٔ گذشته نظیر مهر فرزندی و شایستگی آیینی بود، و نیز تحصیل خصلت‌های شخصیتی معینی مانند خیرخواهی و فهم همدلانه‌ای که افراد را قادر سازد خوب زندگی کنند. تنها زمانی آرامش و سامان بازخواهد گشت که جامعه سرشار از این ارزش‌های پایه‌ای شود. اما چگونه باید دغدغه‌های کنفوسیوس را طبقه‌بندی کنیم؟ آیا دور اندیشانه‌اند؟ اخلاقی؟ معنوی؟ یا این که چه بسا مقولهٔ معنا بهتر ماهیت آن‌ها را فراچنگ می‌آورد؟ فلاسفهٔ اخلاق معاصر اغلب میان دلایل دیگرخواهانه و دلایل خودخواهانه تمایزهای قاطعی قائل می‌شوند: میان دلایل و انگیزه‌های مربوط به منافع فردی یا بهروزی شخصی، و دلایل و انگیزه‌های مربوط به اخلاقیات یا ملاحظهٔ دیگران. اگرچه کنفوسیوس حقیقتاً میان خیرهای مادی یا منافع شخصی محدود، و خیرهایی اخلاقی که حول پیروی از طریقت می‌چرخند، تمایز قائل می‌شود.»

«زندگی معنادار به اندازهٔ کافی پیرامون شماری هدف سامان یافته است؛ به طور هدفمند زیست می‌شود. زندگیِ معنادار اهمیت دارد؛ مهم است و از چشم‌انداز مرتبط معینی و نیز مجموعه‌ای از هنجارها اثرگذاری دارد. نظریه‌های هنجارگذارانهٔ مختلفِ مربوط به معنا در زندگی که ما به زودی در ادامه مورد بحث قرار می‌دهیم با یکدیگر تعارض دارند، تعارض در مورد این‌که چگونه به بهترین نحو زندگی‌مان را مفهوم و قابل‌درک بسازیم، در مورد انواع اهدافی وجود دارد و پیرامون‌شان باید زندگی‌مان را سامان بدهیم، و نیز در مورد این‌که چه چیزی به زندگی‌مان اهمیت می‌بخشد. با این‌همه، به‌رغم این مخالفت نظر، چنین نظریه‌های معنایی‌ای به این سه‌ دسته از ایده‌ها مربوط می‌شوند. در تمرکز بر روی تصورِ انسان‌محورانه‌ترِ معنا ـ معنا در زندگی ـ معمولاً این‌طور تصور می‌شود که معنا یا معناداری یک ویژگی بهساز است که زندگی فرد می‌تواند علاوه بر، مثلاً، نیکی اخلاقی و بهروزی ذهنی (سوبژکتیو) واجدش باشد. احتمالاً اخلاقی بودن و شادکام بودن برای زندگانی نیک کافی نیستند؛ چه بسا به داشتن زندگی‌هایی معنادار نیز نیازمند باشیم. هدف نظریه‌های معنا فهمِ این ویژگی است، و امروزه ذیل دسته‌بندیِ کمابیش پخته و پرورده‌ای مبتنی بر طبیعت‌باوری عینی‌گرا، طبیعت‌باوری ذهنی‌گرا، طبیعت‌باوری مختلط و نظریه‌های ماوراءالطبیعی قرار می‌گیرند.»

«در مقابل تمامی نظریه‌‌های طبیعت‌باورانهٔ معنا، ماوراءالطبیعت‌باوری وجود خدا، همراه با جهت‌‌دادن مناسب به زندگی خود حول محور خدا، را شرایط لازم و کافی برای زندگی معنادار به شمار می‌آورند. شرایطِ معنا در ماوراءالطبیعت‌باوری معمولاً سه‌‌گانه‌اند: خدا می‌بایستی حتماً وجود داشته باشد (متافیزیکی)، فرد می‌بایستی به نحوی از انحای مرتبط به خدا باور داشته باشد (معرفتی)، و در نهایت فرد می‌بایستی زندگی‌اش را به طرزی شایسته حول محور خدا جهت‌دهی کند (اخلاقی/عملی). البته بر سر جزئیات دقیق این‌ها مجادلات بسیاری وجود دارد، چنان‌که در مورد هر یک از این نظریه‌های عمومیِ منعا نیز وضع بر همین منوال است. به طور نمونه، برای برخی طبیعت‌باوران عینی‌گرا انواعِ ارزش‌های عینی‌ای که مورد تأکید قرار می‌گیرند دستاوردهای خلاقانهٔ بسیار ارزشمندی به شمار می‌روند، حالا آن‌که برای برخی دیگر، روابط خانوادگی مهم‌ترند. دیدگاه‌های کنفوسیوس با کدام یک از مقوله‌های سه‌گانهٔ بالا (درک‌پذیری، هدفمندی، اهمیت‌داری) و نیز این نظریه‌های مختلف معنا جور در می‌آید؟ تلاش برای پاسخ دادن به این پرسش با این خطر همراه است که مبادا به گونه‌ای نابه‌هنگام به یک فیلسوف چینی باستان ایده‌هایی را نسبت دهیم که در نظرش بیگانه بوده‌اند. هیچ‌ جا در منتخبات کنفوسیوس را در حال تلاش برای آن نمی‌بینیم تا چیزی در مایهٔ نظریه‌ای در باب معنای زندگی (یا شادکامی یا همین‌طور اخلاقیات) ارائه دهد.»

معنای زندگی چیست؟ بسیاری از افراد در مقطعی در طول زندگی‌شان حتماً این سؤال را از خود می‌پرسند. شاید بیش از 800 متفکر، از تمامی قشرهای مختلف جامعهٔ امروزی، در مورد معنای زندگی صحبت کرده باشند. اما گرچه افراد بسیار مختلفی به این موضوع علاقه‌مندند، و چه بسا بینش‌های ارزشمندی نیز با خود به همراه بیاورند، اما اگر قشر خاصی وجود داشته باشد که انتظار برود پاسخ‌های به‌ویژه قدرتمندی از آن‌ها بشنویم، قشر فلاسفه هستند. شکی نیست که این یک پرسش فلسفی است، بنابراین اگر داشتنِ سنت‌های فلسفی در جهان‌مان سودی در بر داشته باشد، آن بی‌گمان روشن ساختن پرسش‌هایی مانند این است. از آن‌جا که این پرسش مظهرِ تمامی پرسش‌های فلسفی است، و از آن‌جا که بزرگان شناخته‌شدهٔ بسیاری مطالب نو و بدیعی دربارهٔ آن گفته‌اند، بدیهی است که برای گفتن باید به فلسفه روی آورد. بنابراین باید بدانیم که فلاسفهٔ بزرگ در باب معنای زندگی چه گفته‌اند و نویسندگان مختلفی در بیست‌وهشت مقالهٔ مختلفِ کتاب معنای زندگی و فلاسفهٔ بزرگ دست به همین کار زده‌اند و موشکافانه به بررسی استدلال‌های کهنی پرداخته‌اند که هنوز نیز از قدرت و نفوذ برخوردارند.

۱- کنفوسیوس و معنای زندگی: ریچارد کیم و جاشوآ دبلیو. سیچریس
۲- بودا و معنای زندگی: مارک سیدِریتس
۳- سقراط و معنای زندگی: ای. سی. کریلینگ
۴- افلاطون و معنای زندگی: دیوید اسکریبنا
۵- دیوژن و معنای زندگی: ویل دزموند
۶- ارسطو و معنای زندگی: مونت رَنسوم جانسون
۷- سکستوس امپیریکوس و معنای زندگی: اسواوار هرافن اسواوارسون
۸- آکوئیناس و معنای زندگی: ادوارد فرز
۹- مونتنی و معنای زندگی: استیفن لیچ
۱۰- دکارت و معنای زندگی: جان کاتینگهام
۱۱- اسپینوزا و معنای زندگی: جنویو لوید
۱۲- کانت و معنای زندگی: تری اف. گادلاو

• کتاب فلسفه قاره‌ای و معنای زندگی اثر جولیان یانگ فیلسوف مشهور آمریکایی است. این کتاب دربارهٔ پرسش «معنای زندگی» است و نویسندهٔ آن مروری تاریخی برای آرای فیلسوفانی از افلاطون گرفته تا مارکس می‌اندازد تا معنای زندگی را بیابد. این اثر درآمدی سودمند برای آشنایی با برخی درون‌مایه‌های کلیدی فلسفهٔ قاره‌ای است.

• کتاب دربارهٔ معنی زندگی اثر ویل دورانت تاریخ‌نگار، فیلسوف و نویسندهٔ آمریکایی است. این کتاب نظر شخصیت‌های مشهوری همچون مهاتما گاندی، جورج برناد شاو، سینکلر لوئیس و بسیاری از چهره‌های تاریخی دربارهٔ «معنای زندگی» است. پاسخ‌های تمامِ این شخصیت‌های مشهور در این کتاب به همراه دیدگاهِ خودِ نویسنده منتشر شده است.